.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

مجموعه عکسهای سریال دولت مخفی + تصاویری از پشت صحنه /  معرفی بازیگران و خلاصه داستان

 

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

زمان پخش دولت مخفی : این مجموعه قرار بود از پنجم مهرم ماه ۹۳ در ۲۸ قسمت ۴۵ دقیقه ای هر شب ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه دوم سیما پخش گردد.

تکمیلی : به دلیل تغییر در کنداکتور پخش شبکه دوم سیما پخش این سریال به بعد از یک سریال ۵ قسمتی ایتالیایی و یک سریال دیگر به نام رهایی شروع خواهد شد و تاریخ دقیقی اعلام نشده است.

این سریال در سه فصل، سال‌های دفاع مقدس و مقاومت اسرا در اردوگاه های رژیم بعث را  به نمایش می گذارد، فصل اول و دومدولت مخفی را حسن برزیده ساخته و بخش سوم آن که به اردوگاه اسرا مربوط می شود را راما قویدل کارگردانی کرده است.

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

بازیگران سریال دولت مخفی : پژمان بازغی، لاله اسکندری، علی اوسیوند، سعید داخ، مهدی صبایی،کاوه خداشناس، مریم بوبانی، سام درخشانی،  مهتاج نجومی، امیر آتشانی، هادی قمیشی، مریم سلطانی، کریم خودسیانی، محمدرضا رهبری، ابراهیم برزیده، مجید عبدالعظیمی، مهتاب شکریان، جواد صارمی، شهروز ابراهیمی، مهدی جعفری ، محمد فعلی، امیرحسین همتی،حسین توشه، مجتبی رجبی معمار، امیر حسین رحمی، روح الله کمانی، امیر حسین طالبی، محسن نبوی، مبین رستگار، بهروز قادری، فرهاد بشارتی و هنرمندان خردسال آرمیتا مرادی، سونیا اسپهرم و آندیا سیفی

پژمان بازغی از بازیگران اصلی سریال «دولت مخفی» است که نقش سعید را بر عهده دارد، او از جوانان جنوب کشور است و پدرش با شروع جنگ مفقود می‌شود. او برای نجات جان بقیه اعضای خانواده، آنها را به شمال کشور می‌برد، اما خودش به جبهه برمی‌گردد و دائم بین جبهه و شمال کشور در رفت و آمد است تا این‌که در عملیاتی به اسارت درمی‌آید و بعد از آن ماجراهای زندگی سعید را در اردوگاه‌های عراقی خواهیم دید. لاله اسکندری نیز در این سریال دفاع مقدسی نقش پروانه را بازی می‌کند، دختری که سعید به او علاقه دارد اما هر بار که این دو نفر تصمیم به ازدواج می‌گیرند، اتفاقی مانع ازدواج آنها می‌شود.

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

داستان سریال دولت مخفی : این مجموعه یک ملودرام جذاب اجتماعی – خانوادگی است که زندگی اسرا‌ء در اردوگاه‌ها و چشم‌ انتظاری‌ خانواده‌هایشان را به صورت موازی به‌ نمایش‌ درمی‌آورد. نکته مهمی که در این سریال روی آن تکیه داشتیم این است که رزمنده‌های ما از تمام تعلقات خود گذشتند، هر آنچه که داشتند را در طبق اخلاص گذاشتند و جان بر کف برای دفاع از اسلام و فرمانبری از رهنمودهای حضرت امام (ره) و البته دفاع از میهن به جبهه‌های جنگ رفتند.

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

پشت صحنه سریال دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

کاوه خداشناس بازیگران مجموعه دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی | عکس | پشت صحنه

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

کاوه خداشناس در سریال دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

مهدی صبایی در نمایی از مجموعه دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

پژمان بازغی و مریم بوبانی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

عکس : پژمان بازغی, لاله اسکندری و کاوه خداشناس بازیگران اصلی دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

عکسهای سریال دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی

سریال دولت مخفی, بازیگران دولت مخفی



:: موضوعات مرتبط: اخبار , , عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 1260
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 10 مهر 1393
.

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

 

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

ایران برگر

فیلم سینمایی ایران برگر, بازیگران ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

«ایران برگر» داستان فتح‌الله خان و امرالله خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت می‌کنند.

 جوزانی جدیدترین فیلم خود را مدتی است که کلید زده و با تمام شدن قسمت‌هایی از فیلمبرداری در روستایی حوالی امامزاده داود تهران،‌ کار در این شهر ادامه می‌یابد.

قرار است این فیلم تا جشنواره فیلم فجر ۹۳ نیز آماده گردد.

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

در این فیلم بازیگران زیاد و نام آشنایی به ایفای نقش پرداخته اند که میتوان به : علی نصیریان، محسن تنابنده، سحر جعفری جوزانی، حمید گودرزی، نیوشا ضیغمی، احمد مهرانفر، شهره لرستانی، گوهر خیراندیش، فریبا متخصص، فتح‌اله جعفری جوزانی، اسماعیل خلج، هادی کاظمی، حمیدرضا حیات، محمدرضا هدایتی، سیاوش چراغی پور، هاشم روحانی، میرطاهر مظلومی، اکبر رحمتی، صادق توکلی، رادمهر کشانی، سیروس میمنت، منصور نوبخت، محمدباقر کریم پور، بهرام افشاری، رضا عشقی، سعید دلیری، محمد صادق پور، سمیه نجوم، سودابه گودرزی اشاره نمود

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

حمید گودرزی و سحر جعفری جوزانی در پشت صحنه ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

عکسهای فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

فیلم سینمایی ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

علی نصیریان در فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

هادی کاظمی و محمدرضا هدایتی و سحر جعفری جوزانی

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

احمد مهرانفر در فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

حمید گودرزی و سحر جعفری جوزانی

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

پشت صحنه فیلم ایران برگر, بازیگران زن فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

محسن تنابنده و احمد مهرانقر در پشت صحنه فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

نیوشا ضیغمی | حمید گودرزی | سحر جعفری جوزانی

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

پشت صحنه فیلم ایران برگر

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

گوهر خیراندیش

فیلم ایران برگر, پشت صحنه ایران برگر

هادی کاظمی, احمد مهرانفر و محمدرضا هدایتی



:: موضوعات مرتبط: اخبار , , عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 1030
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 10 مهر 1393
.

     

 
 
 
دکتر "ریچارد باتیستا" در سال 1990 با خانمی به نام "داونل" ازدواج کرد و زندگی خوبی را شروع کردند اما در طول سال های 2000 و 2001 مشکلاتی برای کلیه همسرش رخ داد و او با تمام علاقه ای که به همسرش داشت تصمیم گرفت کلیه اش را به او اهدا کند ولی این اتفاق به همین جا ختم نشد...
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، زندگی زناشویی به عنوان دوره خوشی از عمر انسان شناخته می شود و این بدلیل آن است که هر دو طرف به هم علاقمند هستند و زندگی خوبی را دنبال می کنند اما اگر یکی از طرفین کمی مشکلات روانی داشته باشد یا اینکه نتواند همراه زندگی باشد مشکلات بسیار ناگواری رخ خواهد داد که یکی از آن ها پدیدار شدن همسران جنایتکار است که نمونه هایی از آن ها در تاریخ بوده است.

کاترین نایت


یکی از اولین جنایتکاران بسیار خطرناک استرالیا است که در طول زندگی خود سه همسرش را به قتل رسانده است اما مهمترین آن ها همسر سومش بود. او که به طور پنهانی دست به قتل دو همسر سابقش زده بود با فردی به نام "جان چارلز" زندگی خود را آغاز کرد و حتی صاحب دو فرزند شد اما بر سر اتفاقت و درگیری هایی نقشه کشتن شوهرش را کشید. او همسرش را با 37 ضربه چاقو به قتل رساند و سپس جنازه اش را در یک یخچال بزرگ پنهان کرد اما مهمترین و البته ناپسندترین اقدام او تکه تکه کردن شوهرش و پختن گوشت او بود. این خانم گوشت همسر به قتل رسیده اش را به عنوان شام به فرزندانش می داد. در سال 2000 این خانم دستگیر شد و به سزای اعمال خود رسید.

استیسی کاستور


در سال 2005 "استیسی کاستور" با استفاده از چاقو همسر دوم خودش را به قتل رساند اما نقشه را طوری طراحی کرد که یان عمل به شکل یک خودکشی باشد اما شک های پلیس به سمت این خانم می رفت و همین وقت بود که نقشه کمکی به میان آمد."استیسی" در نقشه کمکی خود طوری رفتار کرد که دخترش که از همسر سابق برای اومانده بود به عنوان قاتل شناخته شود. او به قدری خوب کار خود را انجام داد که دخترش را مسئول مرگ همسر سابق و همسر جدیدش کند. در سال 2007 این دختر دست به خودکشی زد و نامه ای نوشت که در آن اعتراف به کشتن ناپدری خود کرده بود اما این خودکشی نیز نقشه مادر بی رحم او بود تا قتل را به طور کامل به گردن دخترک بی اندازد. این دختر از خودکشی جان سالم به در برد و در دادگاه کاری کرد که مادرش به عنوان قاتل شناخته شود و 25 سال راهی زندان شد.

داونل باتیستا


دکتر "ریچارد باتیستا" در سال 1990 با خانمی به نام "داونل" ازدواج کرد و زندگی خوبی را شروع کردند اما در طول سال های 2000 و 2001 مشکلاتی برای کلیه همسرش رخ داد و او با تمام علاقه ای که به همسرش داشت تصمیم گرفت کلیه اش را به او اهدا کند. این اهدای عضو به نظر می رسید که زندگی آن ها را قوی تر و مستحکم تر کند ولی باعث جدایی آن ها شد و همسرش با یک کلیه سالم و مجانی از خانه او رفت. این اتفاق باعث عصبانیت دکتر باتیستا شد و سعی کرد از طریق مراجع قانونی کلیه خودش را پس بگیرد اما تنها توانست غرامت آن را دریافت کند. او همسرش را مجبور به پرداخت 1.5 میلیون دلار کرد.

بتی نیومار


یکی از جنایتکارترین همسران دنیا را می توان در شمال آمریکا پیدا کرد. "بتی نیومار" علاقه خاصی به کشتن همسرانش داشت و طرز حرفه ای این کار را انجام و هیچگاه به دام نمی افتاد. این خانم 76 ساله 4 همسر و یک فرزندش را تنها برای بدست آوردن پول بیمه عمر کشت اما زمانی که قصد داشت همسر پنجمش را برای مبلغی معادل 100 هزار دلار بکشد دستگیر شد. این خانم که خارج از خانه به عنوان مهربان ترین پیرزن محله شناخته می شد از سال 1986 شروع به کشتن همسرانش کرد و مبلغی بالای 1 میلیون دلار به جیب زد.

ویکی لوینگ


همیشه نباید همسران جنایتکار خانم هایی باشند که شوهران خود را به دلایل مختلف کشته اند گاهی یک حیوان خانگی هم می تواند همسری جنایتکار باشد! "ویکی لوینگ" 13 سال زحمت کشید تا یک کروکدیل را بزرگ کند و پس از این مدت تصمیم گرفت تا از همسر خود به خاطر کروکدیلش جدا شود. او همه روز خود را در کنار این حیوان عجیب می گذراند و حالا آن را شوهر خود می داند. واضح است که جنایتکارتر از کروکدیل ها در این دنیا وجود ندارد، پس این خانم هم وارد لیست ما می شود.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , , عکس , روح متعالی , تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 20 مرداد 1393
.

عکس های جدید از بازیگران در سفر به برزیل جام جهانی ۲۰۱۴

 

 

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

 

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

حضور بازیگران در کشور برزیل جهت تشویق تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ / سام درخشانی؛رضا یزدانی,محراب قاسم خانی,,پژمان جمشیدی

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

رضا یزدانی و پژمان جمشیدی

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

رضا یزدانی و سام درخشانی / بازیگران در سفر به برزیل

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

بازیگران در سفر به برزیل

سام درخشانی,کامران تفتی,سیاوش خیرابی و رضا یزدانی در برزیل جهت بازی های جام جهانی ۲۰۱۴

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014

حضور بازیگران در کشور برزیل برای تشویق و همراهی تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

عکس بازیگران در برزیل جهت جام جهانی 2014



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر , , , عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 1140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 26 خرداد 1393
.

عکس های جدید بازیگران در سفر به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل (۲)

 

در این سفر بازیگرانی :چون سام درخشانی، محسن تنابنده، مهران غفوریان، سیاوش خیرابی، محمد رضا شریفی نیا، پژمان جمشیدی، حسام نواب صفوی، نرگس محمدی، فاطمه گودرزی، لیندا کیانی، کامران تفتی,مهراب قاسمخانی,امیرحسین صدیق و رضا یزدانی حضور دارند و اکنون در برزیل به سر می برند.

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

 

عکس / کامران تقتی,سیاوش خیرابی,سام درخشانی و همسر شیلا خداداد در سفر به جام جهانی 2014 برزیل

عکس / کامران تقتی,سیاوش خیرابی,سام درخشانی و همسر شیلا خداداد در سفر به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

حضور بازیگران و هنرمندان ایرانی در جام جهانی 2014 برزیل

حضور بازیگران و هنرمندان ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

عکس های جدید بازیگران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

سام درخشانی,رضا یزدانی و کامران تقتی / برزیل / جام جهانی 2014

سام درخشانی,رضا یزدانی  و کامران تقتی / برزیل / جام جهانی ۲۰۱۴

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

عکس بازیگران در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

پژمان جمشیدی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

حضور بازیگران و هنرمندان در برزیل جهت تشویق و همراهی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۴

محسن تنابنده در برزیل

محسن تنابنده در برزیل

کامران تفتی  و محراب قاسم خانی در جام جهانی 2014 برزیل

کامران تفتی  و محراب قاسم خانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل

حسام نواب صفوی,محمدرضا شریفی نیا,مهران غفوریان و سام درخشانی / برزیل / سائوپائولو / خرداد 93

حسام نواب صفوی,محمدرضا شریفی نیا,مهران غفوریان و سام درخشانی / برزیل / سائوپائولو / خرداد ۹۳

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

عکسهای هنرمندان و بازیگران در برزیل برای تشویق تیم ملی

کپی برداری با ذکر منبع : عکس / آریا پیکس – www.ariapix.net



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر , , , عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 1113
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 26 خرداد 1393
.

رازهايی برای سوپراستار شدن

نوجوانان و جواناني که علاقمند به دنياي بازيگري هستند با پرسيدن اين سوال به دنبال راهي مي‌گردند که هر چه زودتر ميان‌بر زده و شبيه فلان ستاره سينما مشهور شوند! برخي مي‌گويند «پارتي و پول» تنها راه وارد شدن به اين دنياست و ...
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اگر سري به دکه‌هاي روزنامه‌فروشي زده باشيد و نگاهي به مجله‌هايي بيندازيد که از گوشه و کنار آن آويزان شده است، يک در ميان مجله‌هايي را مي‌بينيد که عکس يکي از ستاره‌هاي سينما طرح جلد آن است! ستاره‌هايي که اگر يک روز اتفاقي در خيابان يا در مراسمي آن‌ها را ببينيم هر طوري که شده است خودمان را از بين جمعيتي که اطراف‌شان ايستاده‌اند براي گرفتن عکس يا امضا به آن‌ها مي‌رسانيم.

ستاره‌هايي که وقتي در برنامه يا جشنواره يا... بين جوان‌ها قرار مي‌گيرند با سوال‌هاي تکراري و هميشگي‌اي مواجه مي‌‌شوند که شايد از ميان همه آن‌ها يک سوال خيلي به چشم مي‌خورد: «چطور مي‌شود بازيگر شد؟» و در لايه‌هاي پنهاني اين سوال اين کنجکاوي هميشگي وجود دارد که «فلان بازيگر چطور وارد دنياي بازيگري شده است؟»

نوجوانان و جواناني که علاقمند به دنياي بازيگري هستند با پرسيدن اين سوال به دنبال راهي مي‌گردند که هر چه زودتر ميان‌بر زده و شبيه فلان ستاره سينما مشهور شوند! برخي مي‌گويند «پارتي و پول» تنها راه وارد شدن به اين دنياست و برخي هم معتقدند کلاس‌هاي بازيگري و داشتن استاد خوب بهترين شيوه ورود به دنياي بازيگري‌ست و عده‌اي هم باور دارند که به هر حال استعداد حرف اول را مي‌زند!

براي رسيدن به پاسخ اين سوال بهتر است با مروري به شيوه ورود ستاره‌هاي سينما به دنياي بازيگري ببينم چه روش‌هايي تا به امروز وجود داشته است.

آن‌هايي که از راه دانشگاه بازيگر شدند- ستاره‌هاي تحصيل‌کرده

شايد بگوييد چه حوصله‌اي داريد! مگر بازيگري هم رفتن به دانشگاه و تحصيلات آکادميک مي‌خواهد؟ همين که استعداد داشته باشي و بتواني هر وقت از تو خواستند گريه کني يا بخندي يا نقشي را که مي‌خواهند خوب بازي کني، يعني بازيگري بلدي! اما بد نيست اين را بدانيد که حتي بازيگراني که از روش‌هاي غير آکادميک وارد دنياي بازيگري شده‌اند بر اين باورند که براي حرفه‌اي شدن در بازيگري نياز به تحصيلات آکادميک است. يکي از بازيگراني که بر اين مساله تاکيد ويژه دارد، «مهناز افشار» است که در ادامه خواهيم گفت چطور وارد دنياي بازيگري شده است.

البته اين روش نيازمند صبر و حوصله بسياري ا‌ست. بايد سال‌ها درس خواند و بعد از گذشتن از غول کنکور وارد دانشگاه شد. عشق و استعداد وقتي در کنار تحصيلات آکادميک قرار بگيرند از هر علاقمند به بازيگري، ستاره‌اي خواهند ساخت که نام و يادش همواره در اين هنر ماندگار شود. از ميان چهره‌هاي معروفي که اين روش را براي ورود به دنياي بازيگري انتخاب کرده‌اند و داراي تحصيلات آکادميک در شاخه‌هاي مختلف تئاتر، کارگرداني، بازيگري و... هستند اين افراد را مي‌توان نام برد:

منوچهر آذري، رضا آشتياني، معصومه آقاجاني، احمد آقالو، داريوش ارجمند، افسر اسدي، بيژن امکانيان، عزت‌ا... انتظامي، فتحعلي اويسي، رضا ايران‌منش، بهروز بقايي، حامد بهداد، پانته‌آ بهرام، آتيلا پسياني، ماهايا پطروسيان، پرويز پورحسيني، ابوالفضل پورعرب، امين تارخ، آتش تقي‌پور، رويا تيموريان، محمود جعفري، فرهاد جم، حسن جوهرچي، آزيتا حاجيان، بهزاد خداويسي، رضا خندان، حبيب دهقان‌نسب، علي دهکردي، ايرج راد و هما روستا. البته همان‌طور که ملاحظه کرديد تحصيلات بين نسل قبلي رايج‌تر بوده است.

آن‌هايي که از راه آموزشگاه‌ها بازيگر شدند- رايج‌ترين شيوه براي نسل جديد

حتما تا به حال در بيوگرافي بعضي از بازيگران خوانده‌ايد که رشته تحصيلي آن‌ها در دانشگاه مرتبط با فعاليت هنري که دارند نيست. برخي از اين ستاره‌ها براي تحصيل در رشته بازيگري در يکي از آموزشگاه‌ها آموزش ديده‌اند. اگرچه امروزه آموزشگاه‌هاي بازيگري در سطح کشور از شمار بالايي برخوردار هستند و تعداد متقاضيان و علاقمندان به بازيگري که به اين آموزشگاه‌ها مراجعه مي‌کنند، بسيار زياد است، اما آنچه اهميت دارد، اعتبار آن‌هاست. اعتباري که در پس آن، نام يکي از پيشکسوتان بازيگري به چشم مي‌خورد. همينطور آمار قابل توجهي از ستارگان سينما که از اين آموزشگاه‌ها فارغ‌التحصيل و به سينما و تلويزيون راه پيدا کرده‌اند از ديگر نشانه‌هاي موفق بودن بعضي از اين دوره‌هاي آموزشي‌ است.

کارگاه آزاد بازيگري سيما فيلم زير نظر «امين تارخ» و آموزشگاه «حميد سمندريان» از آموزشگاه‌هاي بازيگري موفقي‌ است که تا امروز ستارگان بسياري را به سينما معرفي کرده است. «ترانه عليدوستي» هنرجوي 17 ساله آموزشگاه امين تارخ بود که در ميان 700 هنرجوي اين آموزشگاه در تست فيلم «من ترانه 15 سال دارم» انتخاب شد. او به اندازه‌اي در اين تست باور‌پذير و موفق ظاهر شد که در حال حاضر هنوز هم براي هنرجويان تازه وارد آموزشگاه فيلم تست او را پخش مي‌کنند. اگرچه انتخاب بازيگر از ميان بي‌شمار هنرجوياني که وارد اين آموزشگاه‌ها مي‌شوند، رقابت دشواري را مي‌طلبد اما استعداد و توانايي‌هاي فردي از مهمترين فاکتورهايي‌ است که شخص علاقمند و مستعد بازيگري را از ديگر هنرجويان شاخص مي‌کند.

بهرام رادان، حبيب رضايي، هما خاکپاش، ويشکا آسايش، رضا بنفشه‌خواه، محمود بنفشه‌خواه، ليلا بوشهري، حسين پناهي، پارسا پيروزفر و چکامه چمن‌ماه از جمله بازيگراني هستند که در دوره‌هاي آزاد آموزشگاه‌هاي هنرپيشگي زير نظر اساتيد اين رشته آموزش ديده‌اند و با معرفي اين آموزشگاه‌ها به دنياي سينما و تلويزيون راه يافته‌اند.

آن‌هايي که اتفاقي وارد دنياي بازيگري شدند- شانس‌هاي طلايي براي ستاره‌ شدن

شايد اين گروه بازيگران را بتوان آدم‌هاي خوش شانسي تلقي کرد که در حال انجام يکي از کارهاي روزانه خود توجه کارگردان يا تهيه‌کننده‌اي را به خود جلب کرده‌اند و براي بازيگري از آن‌ها دعوت به همکاري شده است. کساني که شايد هرگز فکرش را هم نمي‌کردند روزي بازيگر بشوند و در شرايطي کاملاً تصادفي، مسير زندگي‌شان تغيير کرده است.

«هديه تهراني» يکي از بازيگراني ا‌ست که از اين راه وارد سينما شده است. اتفاقي که در يکي از بازارهاي تهران رقم مي‌خورد و «محمدرضا شريفي‌نيا» و «آزيتا حاجيان» او را زير نظر مي‌گيرند و به تهراني پيشنهاد بازيگري مي‌دهند. اگرچه ابتدا به اين پيشنهاد «نه» مي‌گويد اما با پافشاري‌هاي بعدي جواب مثبت مي‌دهد و پس از ورود به دفتر سينمايي هدايت فيلم و تست گريم راهيِ دنياي بازيگري مي‌شود. همينطور مي‌توان از «همايون ارشادي» نام برد که پشت چراغ قرمزي، «عباس کيارستمي» او را براي بازي در يکي از فيلم‌هايش انتخاب مي‌کند!

البته گاهي هم اين اتفاق در ارتباط‌هاي کاري رقم مي‌خورد شبيه «مهناز افشار» که به کار تدوين مشغول بوده است و «علي شاه‌حاتمي» او را در يکي از موسسه‌هاي غيرانتفاعي مي‌بيند و براي فيلم‌اش انتخاب مي‌کند. ماجراي «محمدرضا گلزار» را هم که مي‌دانيد، ايرج قادري به کنسرت گروه آرين رفته بود و گلزار را براي فيلم «سام و نرگس» انتخاب کرد. «کامران تفتي» هم براي پدرش که در يکي از پروژه‌هاي فخيم‌زاده مشغول به کار بود، لباس گرم برده بود که فخيم زاده پسنديدش! البته آمار اين چنين بازيگرهايي بيشتر است اما معمولاً هنرمندان ترجيح مي دهند اين نوع ورود خود را به دنياي هنر کمتر رسانه‌اي کنند.


:: موضوعات مرتبط: اخبار , روانشناسی , , موفقیت , خلاقیت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1582
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 6 بهمن 1392
.
تصاویر دوران کودکی ستاره محبوب فوتبال؛ عکس
پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۱۶
ستاره تیم ملی آرژانتین و بارسلونا عکس های کودکی اش را منتشر کرد.
تصاویر دوران کودکی ستاره محبوب فوتبال؛ عکس
 
عرش نیوز:
لیونل مسی متولد ژوئن ۱۹۸۷ است. وزن وی در هنگام تولد ۳۰۶ گرم بود. مسی ۲ برادر بزرگتر هم به نام های رود ربگو و ماتیاس و یک خواهر کوچکتر به نام مارباسل دارد.



لیونل که تمام دوران کودکی اش را در روز اریو صرف کرد هم اکنون ستاره تیم ملی آرژانتین و بارسلونا است.






:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 950
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : جمعه 15 آذر 1392
.
در بین هنرمندان ایرانی، کم نیستند کسانی که شریک زندگی خود را از دنیای هنر انتخاب کرده و زندگی مشترک خود را اینگونه رقم زده‌اند. ازدواج هنرمندان گرچه خبرهای بسیار با خود به همراه دارد، اما همواره یکی از جذاب‌ترین بخش زندگی هنرمندان است. نکته جالب توجه در این گونه ازدواج‌ها، پرورش فرزندان هنرمند است تا جایی که لیلی رشیدی و باران کوثری از جمله بازیگران مطرح سینمایی هستند. در ادامه این مطلب می‌توانید با برخی از زوج‌های هنری آشنا شوید.
علی مصفا و لیلا حاتمی
علی مصفا و لیلا حاتمی، شناخته‌شده‌ترین زوج هنری‌اند که هر دو در خانواده هنری پرورش یافته‌اند. علی مصفا فرزند مظاهر مصفا و دکتر امیربانو کریمی است و لیلا حاتمی نیز تنها فرزند علی حاتمی و زری خوشگام است. حاصل ازدواج این دو زوج هنری، مانی و عسل است. آخرین کار هنری علی مصفا بازی در فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی است و در حال حاضر نیز فیلم «پله آخر» به کارگردانی وی اکران شده است. لیلا حاتمی نیز علاوه بر حضور در فیلم «پله آخر» در فیلم «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست نیز بازی کرده است.
جهانگیر کوثری و رخشان بنی‌اعتماد
جهانگیر کوثری را علاوه بر تهیه‌کنندگی سینما، بیشتر به عنوان گزارشگر برنامه‌های ورزشی می‌شناسیم. او که فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است، همسر رخشان بنی‌اعتماد و پدر باران کوثری است. بنی‌اعتماد نیز یکی از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان و تهیه‌کنندگان زن است که در پرونده کاری او آثاری چون روسری آبی، گیلانه و خون‌بازی ثبت شده است.
رامبد جوان و سحر دولتشاهی
رامبد جوان، هنرپیشه، مجری و کارگردانی است که نامش همواره با شیطنت‌های خاص او همراه است. جوان که با نقش «فرید صباحی» در مجموعه خانه سبز شناخته شد، این روزها به خاطر بازی در فیلم «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. البته سحر دولتشاهی نیز از انتخاب در جشنواره فیلم فجر بی‌نصیب نبوده است و بازی در فیلم طلا و مس (همایون اسعدیان) برایش کاندیداتوری جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن را به همراه داشت.
نیما فلاح و سحر ولدبیگی
بدن نرم و نوع بازی نیما فلاح او را از سایر بازیگران متمایز می‌کند و همین موضوع باعث شد تا در مجموعه‌های طنزی چون ساعت خوش، جنگ 77 و ببخشید شما به خوبی بدرخشد و مدیری را از خود راضی نگه دارد. هرچند که سحر ولدبیگی نیز تا مدت‌ها در مجموعه‌های مدیری حضور داشت و به طنزهای پاورچین و نقطه‌چین جذابیت بسیار می‌بخشید.
مهراب قاسم‌خانی و شقایق دهقان
مهراب نویسنده مجموعه «پاورچین» بود و شقایق بازیگر این مجموعه. همین حضور باعث آشنایی‌شان و زمینه ازدواجشان را فراهم کرد. شقایق دهقان علاوه بر بازی در این مجموعه، کارهای غالبا طنزی چون مسافران، دزد و پلیس، ساختمان پزشکان و باغ مظفر نیز در پرونده خود دارد. مهراب قاسم‌خانی نیز که با نگارش مجموعه 90 قسمتی شناخته می‌شود نگارش مجموعه‌های بسیاری را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. حاصل این ازدواج «نویان» است.
محمود پاک‌نیت و مهوش صبرکن
پاک‌نیت با فیلم «گشتی‌ها» به عرصه بازیگری وارد و با «روزی روزگاری» شناخته شد. او که نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، همسر مهوش صبرکن، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است.
حمید سمندریان و هما روستا
مرحوم حمید سمندریان را به حق پدر تئاتر می‌دانند چرا که هنرمندان بزرگی چون عزت‌الله انتظامی، رضا کیانیان، مهدی هاشمی، شهاب حسینی، قطب‌الدین صادقی و حمید فرخ‌نژاد زیر نظر او شاگردی کرده و درس آموخته‌اند. سمندریان بین سال‌ها 51 تا 57 به دعوت پروفسور رگن‌برگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایش‌نامه‌های بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این هنرمند ارجمند، امسال از بین ما رفت و فعالیت‌های او را همسرش پی گرفته است. روستا علاوه بر فعالیت در رشته تئاتر، در فیلم‌هایی چون پرنده کوچک خوشبختی، از کرخه تا راین و تمام وسوسه‌های زمین نیز بازی کرده است. حاصل ازدواج این دو هنرمند، کاوه سمندریان است.
داوود رشیدی و احترام برومند داوود رشیدی فارغ‌التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از همین دانشگاه است. رشیدی که کار خود را با بازی تئاتر آغاز کرده است، با فیلم فرار از تله به عرصه سینما وارد شد. او در آثاری چون کمال‌الملک و گل‌های داوودی حاضر شده و همواره به عنوان یکی از بزرگان سینمایی شناخته می‌شود. احترام برومند که بیش از بازیگری در اجرای برنامه‌های کودک دهه 50 شناخته می‌شود، خواهر مرضیه و راضیه برومند است. برومند همواره در کنار داوود رشیدی است و این زوج موفق توانسته‌اند فرزند هنرمندی چون لیلی را به جامعه هنری تحویل دهند. فرهاد دیگر فرزند آن‌هاست.
امیر جعفری و ریما رامین‌فر
جعفری در کنار بازیگری، طرفداری از تیم محبوبش را فراموش نکرده و همواره و در موقعیت‌های مختلف استقلالی بودنش را به همه یادآوری می‌کند. او که در کنار ریما رامین‎فر زوج محبوبی را تشکیل داده است، در فیلم‌هایی چون قاعده تصادف، نفوذی، بی‌پولی و مکس نیز بازی کرده است. رامین‌فر نیز با بازی در مجموعه پایتخت طرفداران بسیاری به دست آورده و این روزها همه منتظرند تا دومین مجموعه پایتخت را در ایام نوروز مشاهده کنند. رامین‌فر که مادر یک پسر 6 ساله است، برای حضور در مجموعه پایتخت فرزندش را برای مدتی تنها گذاشته و تلاش می‌کند تا بار دیگر اثری درخور از خود ارائه دهد.
پیمان قاسم‌خانی و بهاره رهنما

پیمان قاسم‌خانی را بیشتر با فیلمنامه‌هایی که نگاشته می‌شناسیم در صورتی که او در فیلم «زندگی مشتری آقای محمودی و بانو» بازی و این تجربه را نیز در پرونده هنری خود ثبت کرده است. البته پیش از آن قاسم‌خانی در فیلم عاشقانه‌ها نیز حاضر شده و از آموخته‌های علیرضا داوودنژاد بهره برده است. البته بهاره رهنما نیز علاوه بر بازیگری، نویسنده هم هست و همواره یکی از پای‌ثابت‌های نشریات. پریا، فرزند این زوج هنری است.
پژمان بازغی و مستانه مهاجر
پژمان بازغی بیش از مستانه مهاجر شناخته شده است. هر چه باشد بازغی بازیگر است و مهاجر در پشت صحنه و مسئول تدوین است. کار مهاجر در فیلم‌های زندگی خصوصی، دختر شاه‌پریون، سوت پایان، آتش بس و سوپراستار ستودنی است. بازغی نیز با اینکه فارغ‌التحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر است اما در نقش‌های خود به خوبی درخشیده تا جایی که آثاری چون ندارها، دولت مخفی، دوئل و سربازهای جمعه را در پرونده کاری خود ثبت کرده است.
مسعود رایگان و رویا تیموریان

زوجی هنری که بش از آنکه بازیگر سینما و تلویزیون باشند، بازیگر تئاترند و برای این هنر صحنه زحمات بسیار کشیده‌اند. البته رایگان در آثاری چون مدار صفر درجه، سقوط یک فرشته، سنتوری، خون‌بازی، گلچهره و بوسیدن روی ماه حاضر شده است و تیموریان نیز در فیلم‌های زندان زنان، گزارش یک جشن، سنتوری، شب دهم و کافه ستاره بازی کرده است. این زوج در مجموعه شمس‌العماره نقش زوج عاشق‌پیشه‌ای را بازی می‌کردند که در نوع خود، جالب و دیدنی بود. امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
الیکا عبدالرزاقی گرچه لیسانس ادبیات نمایشی دارد و در پرونده کاری‌اش آثار بسیاری ثبت کرد است، اما حضورش در مجموعه قهوه تلخ چنان زیبا بود که بسیاری او را برای بازی در همین نقش می‌شناسند. او که همچون بسیاری از بازیگران فارغ‌التحصیل آموزشگاه هنری استاد سمندریان است، در فیلم‌های فرزند صبح، ویلای من، میوه ممنوعه و مرد هزار چهره بازی کرده است. امین زندگانی هم که بازیگر سینما و تلویزیون است در آثاری چون ملک سلیمان، مختارنامه، معصومیت از دست رفته و روزگار جوانی بازی کرده است. امین حیایی و نیلوفر خوش‌خلق
حیایی سال 70 با فیلم دو همسفر به دنیای بازیگری آمد و خوش‌خلق در سال 79 با فیلم مونس. حیایی که در پرونده کاری خود آثار بسیاری به ثبت رسانده است، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶ از آن خود کرد. البته حیایی به بازیگری اکتفا نکرده و وارد عرصه موسیقی نیز شده و تاکنون 2 آلبوم روانه بازار کرده است. محمدرضا شریفی‌نیا و رز رضوی
با آنکه مدت‌ها از جدایی محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان می‌گذرد، اما همچنان همگان همسر شریفی‌نیا را بازیگر نقش مادر دزد عروسک‌ها می‌دانند و خبر ازدواج او با رز رضوی کمتر رسانه‌ای شد. رز رضوی که سال پیش با شریفی‌نیا ازدواج کرده، این روزها در مجموعه کلاه پهلوی بازی می‌کند و در کنار شریفی‌نیا روزگار می‌گذارند. ملیکا و مهراوه شریفی‌نیا دختران شریفی‌نیا و حاجیان هستند و شریفی‌نیا از ازدواج دوم خود فرزندی ندارد. محسن قاضی‌مرادی و مهوش وقاری
قاضی مرادی، فارغ‌التحصیل مدرسه عالی مدیریت تهران است و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۱ با فیلم «حسن سیاه» کارش را آغاز کرده است. مهوش وقاری، همسر او نیز در فیلم‌های بسیاری بازی کرده و یکی از چهره‌های هنری شناخته می‌شود.
مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی
این زوج هر دو از دیار اصفهان وارد عرصه هنر شده‌اند و در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند. پاکدل دانشجوی انصرافی رشته گرافیک دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکز است و در مجموعه محمد(ص) به کارگردانی مجید مجیدی بازی می‌کند. بهنوش طباطبایی نیز لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و دوره بازیگری را در دانشگاه تهران گذرانده‌ است. تئاتر برهان آخرین کار مشترک این زوج هنری است که با استقبال بسیار مخاطبان روبرو شد.
فرهاد آئیش و مائده طهماسبی
آئیش از جمله بازیگرانی است که تحصیلات هنری خود را در آمریکا و انگلیس گذرانده و پس از 27 سال و در سال 76 به همراه همسر خود به تهران آمده است. بازی در فیلم‌های مکس، پوپک و مش‌ماشالله، زندگی با چشمان بسته و سریال قصه‌های در شهر از جمله کارهای اوست. طهماسبی نیز فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است. طهماسبی که علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر نیز انجام می‌دهد آثاری چون پارک‌وی، سنتوری و ماهی‌ها عاشق می‌شوند را در پرونده کاری خود دارد.
فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی، تهیه‌کننده است و فلورا سام بازیگر. سام در مجموعه‌های شیخ مفید، روزهای زندگی، همسایه‌ها، شبی از شب‌ها، نشانی و ماه عسل ایفای نقش کرده‌ و سریال توطئه فامیلی، آخرین کار اوست؛ اثری که نگارش آن را نیز خودش بر عهده گرفت. فلورا سام در فیلم راز پنهان کارگردانی را نیز تجربه کرده است. مجید اوجی نیز تهیه‌کننده فیلم‌هایی چون توطئه فامیلی، ماه عسل و نشانی بوده است.
تهمینه میلانی و محمد نیک‌بین
تهمینه میلانی که همگان او را به عنوان کارگردان می‌شناسند، در پرونده کاری خود فیلمنامه‌نویسی، منشی صحنه، طراحی صحنه و لباس و تهیه‌کنندگی فیلم را نیز تجربه کرده است. محمد نیک‌بین تهیه‌کننده بیشتر آثار اوست و این زوج هنری دختری به نام جینا دارند.


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1782
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

تاریخ و محل تولد اكثر هنرمندان كشور

این پست راجع به سال تولد ومحل تولد بسیاری از هنرمندان خوب كشور تعلق داره اونایی كه دارن از فضولی میمیرن كه آمار این هنرمندانو در بیارن این مطلبو بخونن.

برزو ارجمند 1354/1/7 مشهد

ساناز سماواتی 1350/1/8 تهران

سارا خویینی ها 1353/1/1 ؟

خشایار اعتمادی 1350/1/11 تهران

ژاله صامتی 1351/1/14 تهران

پوران درخشنده 1350/1/8 تهران

بیتا فرهی 1337/1/1 تهران

رامبد شکرآبی 1351/1/17

مهناز افضلی 1342/1/30

مریلا زارعی 1353/1/25 تهران

محمد رضا گلزار 1354/1/27 تهران

پویا امینی 1356/2/15 تهران

رضا داوود نژاد 1359/2/29 تهران

سعید شهروز 1356/2/16

پرستو گلستانی 1349/3/11 تهران

کمند امیر سلیمانی 1352/3/16 تهران

امین حیایی 1349/3/19 تهران

جواد رضویان 1353/3/25 تهران

شهره لرستانی 1345/3/31 تهران

مهناز افشار 1356/3/26 تهران

مژده شمسایی 1347/3/30 تهران

نسرین مقانلو 1347/4/1 تهران

سحر ولد بیگی 1356/4/1 تهران

هدیه تهرانی 1351/4/4 تهران

نگار فروزنده 1357/4/4تهران

رضا شفیعی جم 1351/4/10 تهران

محمد اصفهانی 1345/4/14 تهران

گل شیفته فراهانی 1362/4/19 تهران

مانی رهنما 1356/4/26 تهران

فاطمه گودرزی 1342/4/16/تهران

نیلوفر محمودی 1347/4/22

عاطفه رضوی 1346/4/23 تهران

پرند زاهدی 1357/4/23 تهران

فریبا متخصص 1340/5/1 بروجرد

شقایق فراهانی 1351/5/2 تهران

ایمان اشراقی 1355/5/17

پگاه آهنگرانی 1363/5/2

حسن جوهرچی 1347/5/6

پوپک گلدره 1350/5/8

کیهان ملکی 1347/6/2

امین زندگانی 1351/6/5 تهران

امیر تاجیک 1347/6/8

سیما تیرانداز 1349/6/9 تهران

امیر جعفری 1353/6/10

نیکی کریمی 1350/6/15 تهران

زیبا نادری 1344/6/18 تبریز

پردیس افکاری 1342/6/20 تهران

حسام نواب صفوی 1353/6/22 تهران

مینا لاکانی 1350/6/29 تهران

الهام پاوه نژاد 1354/6/25

مجید صالحی 1354/6/26 تهران

زیبا بروفه 1354/6/29

لیلاحاتمی 1351/7/9 تهران

باران کوثری 1364/7/25 تهران

یکتا ناصر 1357/8/12 تهران

مریم حیدر زاده 1356/8/29 تهران

ویشکا آسایش 1351/8/16 تهران

آتنه فقیه نصیری 1347/8/23 تهران

سمیرا سیاح 1353/9/1 کالیفرنیا

بهاره رهنما 1352/9/10 تهران

علی صادقی 1359/9/14 تهران

رامبد جوان 1350/10/1

فریبا کوثری 1345/10/1 زاهدان

محمد رضا عیوضی 1350/10/16 تهران

محمد رضا فروتن 1347/10/7 تهران

مهراج محمدی 1353/10/7 تهران

کتایون ریاحی 1340/10/10 تهران

ناصر عبداللهی 1349/10/10 بندر عباس

ماهایا پطروسیان 1348/10/13 تهران

حدیث فولادوند 1356/10/21 تهران

سروش گودرزی 1353/10/21

ترانه علیدوستی 1362/10/22 تهران

افسانه بایگان 1340/10/26 تهران

رزیتا غفاری 1351/10/27

پریوش نظری 1348/11/3 گچساران

علیرضا عصار 1348/11/4

شادمهر عقیلی 1351/11/7 تهران

شهاب حسینی 1352/11/14 تهران

فلامک جنیدی 1351/11/14

افسانه چیره آزاد 1341/11/22 تهران

سمیرا مخملباف 1358/11/26تهران

ایرج نوذری 1342/12/7 تهران

مرجان محتشم 1348/12/13 تهران

بابک نوری 1352/12/16 تهران

لادن مستوفی 1351/12/20 شهسوار

شهرام حقیقت دوست 1351/12/27 تهران

مهشید افشارزاده 1344/12/29 آبادان

 

پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1682
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

بیوگرافی داریوش فرهنگ :

زمینه فعالیت     کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، بازیگر ملیت                ایران تولد                 ۶ آذر ۱۳۲۶ آبادان نام دیگر           داریوش فرهنگ درخشانی همسر              سوسن تسلیمی (طلاق گرفتند) رزیتا اربابیان (اکنون) فرزندان            مانی داریوش فرهنگ درخشانی (زاده ۶ آذر ۱۳۲۶ در آبادان) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر ایرانی است. نخستین ساخته تلویزیونی داریوش فرهنگ، مجموعه سلطان و شبان نام داشت که پخش آن در سال‌های آغازین دهه ۶۰ خورشیدی با استقبال زیادی روبرو شد.
داریوش فرهنگ در خانواده‌ای متوسط در آبادان به‌دنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش در ۸ سالگی به‌همراه خانواده به شهر کرمان (زادگاه مادرش) مهاجرت کرد. دوران دبستان و دبیرستان را در کرمان گذراند و پس از آنکه در دانشگاه پذیرفته شد به تهران رفت. او در سال ۱۳۵۲ در رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد.داریوش فرهنگ فعالیت در تئاتر را از سال ۱۳۴۵ آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر پیاده را بنیان گذاشت. نخستین فعالیت سینمایی داریوش فرهنگ با بازی در فیلم کوتاه سلندر (واروژ کریم‌مسیحی) در سال ۱۳۵۹ بود. پس از آن با فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی فیلم ۶۵ دقیقه‌ای رسول پسر ابوالقاسم، فعالیت حرفه‌ای خود را در سینما آغاز کرد. سوسن تسلیمی، بازیگر سینما و تئاتر، همسر پیشین او بود. فرهنگ در بخش‌های دیگر صنعت سینما همچون طراحی صحنه و لباس، طراحی تیتراژ، تهیه‌کنندگی نیز فعالیت داشته است.
فیلم‌شناسی
کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس :      * خنده در باران (کارگردان و فیلمنامه نویس ، ۱۳۸۹)      * یک گزارش واقعی (کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۸۷)      * راه شب (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۸۵)      * طلسم‌شدگان (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۸۳)      * رز زرد (کارگردان، ۱۳۸۱)      * تکیه بر باد (کارگردان، ۱۳۷۹)      * شب‌های تهران (کارگردان، ۱۳۷۹)      * تولدی دیگر (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۷۷)      * روانی (کارگردان، ۱۳۷۶)      * دیپلمات (کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۷۴)      * راه افتخار (کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۷۳)      * بهترین بابای دنیا (کارگردان، ۱۳۷۰)      * دو فیلم با یک بلیت (کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۶۹)      * طلسم (کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۶۵)      * اتوبوس (فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۶۴)      * کفش‌های میرزا نوروز (فیلم‌نامه‌نویس، ۱۳۶۴)      * سلطان و شبان (مجموعه تلویزیونی، کارگردان، ۱۳۶۱)
بازیگر :      * بی‌گناهان (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷)      * روز برمی‌آید (۱۳۸۵)      * رز زرد (۱۳۸۱)      * معصومیت از دست‌رفته (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)      * تصمیم نهایی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰)      * شلیک نهایی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵)      * دیپلمات (۱۳۷۴)      * سفر (۱۳۷۳)      * دو فیلم با یک بلیت (۱۳۶۹)      * شاید وقتی دیگر (۱۳۶۶)
جایزه‌ها و نامزدی‌ها :      * برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم (دو فیلم با یک بلیط) از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)      * برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران (دو فیلم با یک بلیط) از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)      * نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (دو فیلم با یک بلیط) در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)      * نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (دو فیلم با یک بلیط) در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹)      * انتخاب فیلم طلسم به‌عنوان پنجمین فیلم سال - دومین دوره منتخب نویسندگان و منتقدان (۱۳۶۶)

 

 

بیوگرافی سارا خوئینی ها: سارا خوئینی هامتولد :۱۳۵۳ درتهران است ، نام مستعارش ساراوثوقی است و فارغ التحصیل رشته گرافیک است، سارا خوئینی هادارای یک دختر ۱۸ ساله به نام «غنچه»  است، سارا خوئینی ها اولین بار در ۱۵سالگی با بازی در فیلم «گلها و گلوله ها » (ناصر مهدی پور، ۱۳۷۰) بازیگری در سینما را تجربه کرد.از جمله فعالیتهای هنری سارا خوئینی ها عبارتند از :گلها وگلوله ها (ناصر مهدی پور، ۱۳۷۰)دوستان(علی شاه حاتمی، ۱۳۷۸)بالای شهر پایین شهر (اکبر خامین، ۱۳۸۰)نقاب(کاظم راست گفتار، ۱۳۸۳)اسپاگتی در هشت دقیقه (رامبد جوان، ۱۳۸۴)گیسبریده (جمشید حیدری، ۱۳۸۵) ومجموعه های تلویزیونی:معصومیت از دست رفته (داود میرباقری، ۱۳۸۱)بی صدا فریاد کن (مهدی فخیمزاده، ۱۳۸۶)و….متأهل است و همسرشونم بازرگان هستند هنری نیستن اینو خودم شنیدم از خبرنگاری که میگم  و رشته ی تحصیلی او گرافیک بوده و در سال 1377 از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد

 

بیوگرافی یوسف مرادیان : یوسف مرادیان متولد۱۳۴۹ درتهران.از کودکی در صداوسیمای کرمانشاه به عنوان بازیگر فعالیت کرد.یوسف مرادیان یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد بازیگری گذرانده است.با بازی در فیلم دوستان بهدلیل فیزیک ظاهر و به دلیل حرف و حدیثهایی مبنی بر صحبت چنگیز جلیلوند به جای اودر این فیلم که نقش او یادآور محمدعلی فردین شده که بعدها به دلیل همین شباهت خسروخسروشاهی به جای او صحبت کرد، مشهور شد.از فعالیتهای هنرییوسف مرادیان عبارتنداز: فیلم نگار : - آقای رئیس جمهور (ابوالقاسم طالبی ۱۳۷۹ ) - آوازخوان (کاظم معصومی ۱۳۷۹) - غزل (محمدرضا زهتابی ۱۳۷۹) - شبهای تهران (داریوش فرهنگ ۸۰/۱۳۷۹) - بوی گل سرخ (ناصر محمدی ۱۳۸۰) - لاک پشت (علی شاه حاتمی ۱۳۷۵) - اصحاب کهف (فیلم / مجموعه فرج الله سلحشور -۱۳۷۶) - دوستان (علی شاه حاتمی ۱۳۷۷) - رنجر (احمد مرادپور ۱۳۷۸) - شک (ساموئل خاچیکیان، داود موثقی ۱۳۷۸) - چریکه هورام (فرهاد مهرانفر ۱۳۷۸)

 

مصاحبه با یوسف مرادیان: - علاقه به بازیگری من از بچگی عاشق بازیگری بودم و هر فیلمی را که می‌دیدم خودم را به جای شخصیت اولداستان می‌گذاشتم، پس از گذشت مدتی به عضویت تئاتر کرمانشاه درآمدم، بعد از پایاندوران سربازی‌ام راهی تهران شدم و در کلاس‌های خصوصی امین تارخ شرکت کردم و بافیلم سینمایی «لاک‌پشت» وارد دنیای سینما شدم، در بازیگری هیچ‌وقت به دنبال دیدهشدن و شهرت نبودم، شاید اگر پیشنهادهای حضور در فیلم و سریال‌های تجاری را می‌پذیرفتمشهرت بیشتری داشتم. - نقش محبوب اکثر نقش‌هایی که بازی کرده‌ام را دوست دارم و با آن به لحاظ عاطفی درگیر شده‌امولی نقشی که در اسفندیار یا همان شاهزاده ایرانی ایفا کرده‌ام را بسیار می‌پسندم،برای این فیلم کاندیدای سیمرغ هم شدم، به طور قطع اگر نسخه سینمایی این فیلم پخششود، به مراتب موفق‌تر از نسخه سریالی آن است. - بیشترین تاثیر در زندگی شخصی‌ام بیشترین تاثیر را از پدرم گرفته‌ام، ایشان در موفقیت من نقشبسزایی داشتند، نصیحت‌ها و حرف‌هایی که پدرم در نوجوانی به من می‌گفت: با سال‌هاتاخیر و در بزرگسالی به آن رسیدم، اما به لحاظ رفتاری من شباهت زیادی به مادرمدارم و خلق و خویم شبیه اوست. - بهترین و تلخ‌ترین خاطره بهترین خاطره زندگی‌ام کاندیدا شدن برای سیمرغ بود، آنجا بود که احساس کردم تا حدیتلاش‌ها و زحمت‌هایی که در این سال‌ها کشیده‌ام، جبران شده است و بدترین خاطره‌امهم از دست دادن برادرم بود که ضربه بزرگی به من و خانواده‌ام زد. - آهسته و پیوسته من برای بازیگری‌ام یک آرمان و اوجی در‌نظر گرفته‌ام، آهسته و پیوسته در حال حرکتبه سمت مقصد مورد نظر هستم، من همیشه در خلوتم از خداوند خواسته و می‌خواهم که بهمن چیزی را بدهد که لیاقتش را دارم، چرا که همیشه از اینکه من را در شرایطی قراردهد که ظرفیتش را نداشته باشم و دچار خودبزرگ‌بینی شوم، می‌ترسم. چندی قبل دوستیاز من پرسید اگر کارنامه هنری‌ات را مرور کنی از کدام تصمیمت پشیمانی؟ من هم درپاسخش گفتم: شاید از هیچ کدام از تصمیم‌هایی که گرفتم پشیمان نباشم ولی اگر به قبلبرگردم احتمالا در برخی از فیلم‌های تجاری که به من پیشنهاد می‌شد، بازی می‌کردم. - شغل دوم حرفه من بازیگری است و شغل دیگری ندارم، ولی اگر به من بگویند از فردا دیگر نمی‌توانیبازی کنی، به سراغ تجارت می‌روم، هر چند که تاجر خوبی نیستم و چند سال قبل درتجارت، پولی که سرمایه‌گذاری کرده بودم را از دست دادم. - آدم آرامی هستم آدم بسیار آرامی هستم، تا به حال نشده که بد کسی را بخواهم و همه آدمها را دوستدارم، البته به این خصوصیات باید رازدار بودنم را هم اضافه کنم. تا به حال نشده کهراز کسی را فاش کنم، در من به شدت شور زندگی جریان دارد و به نظرم دنیا، بدون عشقو محبت به جهنم تبدیل می‌شود و بدترین خصوصیاتم این است که وقتی عصبانی می‌شوم،کنترل‌نشدنی می‌شوم، در این شرایط از خودم بدم می‌آید، البته خوشبختانه این اتفاقبه ندرت در زندگی‌ام می‌افتد. - انتقادپذیرم در کل آدم انتقادپذیری هستم و همیشه از دوستان و بستگانم می‌خواهم کارهای من رانقد کنند، خانواده‌ام هم از این قضیه مستثنا نیستند، آنها معمولا کارهای من را بادقت خاصی پیگیری می‌کنند و ایراد و اشکال‌هایم را به من گوشزد می‌کنند، خانواده‌امبه ویژه مادرم علاقه زیادی به نقشم در فیلم «دوستان» و «اصحاب کهف» دارند. - تجربه خوبی بود یک سال درگیر ساخت سریال کارآگاه علوی بودیم. این سومین تجربه پلیسی من بود. البتهاین کار از حال و هوای تاریخی هم برخوردار بود، تصویربرداری‌های آن در شهرکسینمایی انجام گرفت. و پشت صحنه خوبی هم داشت و همان‌طور که می‌دانید من در نقشکارآگاه صدری ایفای نقش کردم و بازی در کنار احمد نجفی و کارگردان باتجربه‌ای چونآقای هدایتی برایم فراموش نشدنی است. - برخورد با مردم بدون شک بازیگر موفقیتش را مدیون لطف مردم است در کل من ارتباط بسیار خوبی با مردمو عزیزانی که با آنها برخورد می‌کنم، دارم حرف‌ زدن با آنها انرژی زیادی به من می‌دهداکثر آنها وقتی من را می‌بینند بعد از ابراز لطف از من می‌پرسند بازیگرها چقدر ازاین راه پول درمی‌آورند و آیا شما پولدارید… من هم در پاسخ آنها می‌گویم با اینکهاین روزها سینما به یک صنعت تبدیل شده است اما با این اوصاف فکر نمی‌کنم فردی بهخاطر بیزینسش وارد این عالم شود، چون در آن صورت به سراغ کارهای آزاد می‌رفت .

بیوگرافی نسرین مقانلو:
نسرین مقانلو متولد ۱ تیرماه ۱۳۴۷ است ، دیپلم کامپیوتر دارد ،همسر وی از فوتبالیستهای سابق بوده ، دارای دو فرزند پسر است و مدتی نیز مقیم کشور آمریکا بوده ، وی بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلم «قربانی» به کارگردانی رسول صدرعاملی آغاز کرد. فیلم‌ نگار: - سوپراستار (۱۳۸۷) - ماه وش (۱۳۸۶) - مهمان مامان (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲) - دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، ۱۳۸۱) - بن‌بست (فیلم کوتاه، اصغر نعیمی، ۱۳۷۸) - نابخشوده (ایرج قادری، ۱۳۷۵) - همسر (مهدی فخیم زاده، ۱۳۷۲) - همه دختران من (اسماعیل سلطانیان، ۱۳۷۲) - بازیچه (تورج منصوری، ۱۳۷۲) - امید (حبیب کاوش، ۱۳۷۱) - قربانی (رسول صدرعاملی، ۱۳۷۰) - دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
مجموعه های تلویزیونی:
- مختارنامه (داومیرباقری، ۱۳۸۳) - مسافری از هند (مجموعه تلویزیونی، قاسم جعفری، ۱۳۸۱) - حس سوم (مجموعه تلویزیونی . مهدی فخیم زاده، ۱۳۸۴) - آبی، گاهی آسمان (تله فیلم، ۱۳۸۷) - قلب یخی ( سریال . محمد حسین لطیفی ، ۱۳۸۹ ) {پخش در شبکه خانگی}
مصاحبه با نسرین مقانلو :

نسرین مقانلو با فیلم « قربانی » وارد سینمای ایران شد . پس از آن « امید » . اما اوج کارش فیلم « همسر » ساخته مهدی فخیم زاده بود که در پی آن هنوز هم مردم او را در خیابان با دست نشان می دهند. وی مدتی در امریکا زندگی کرد و پس از بازگشت در سریال « مسافری از هند » ایفای نقش کرد ؛ یعنی نقش سنگین «سیمین » … بدون اغراق او در این سریال چنان با قدرت ظاهر شد که حتی منتقدان سینمایی هم به بازی زیبای او مهر تأیید زدند. مقانلو در اولین روزهای پاییزی مهمان ما بود. چیزی که در اولین برخورد از آن یکه خوردیم ، برخورد او بود که از هرگونه غروری به دور بود.
زندگی نامه : نسرین مقانلو در مورد زندگی نامه اش می گوید : در اول تیر سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمدم و دیپلم امور مالی کامپیوتر دارم. حدود ۱۰ سال پیش ازدواج کردم. مدتی در امریکا زندگی می کردم و ۲ سال پیش به ایران بازگشتم. ثمره ازدواجم ۲ پسر به نام های «عرشیا» و « آرمین » ۸ و ۳ ساله است. مقانلو در مورد پدرش می گوید : او موسیقی کار می کرد و در اصل ضرب و تمپو می زد. من از دوران طفولیت با پدرم به تئاتر می رفتم و همان تئاتر رفتن ها باعث شد به هنر علاقه مند شوم. فکر می کنید تنها برادر نسرین مقانلو که باشد ؟ بله ، « بیژن مقانلو » است که قهرمان تکواندو بود و در حال حاضر مربی تیم ملی جوانان ایران است. تک خواهر وی نیز در امریکا سکونت دارد. کودکی مقانلو در محله « فتح علیشاه » به دنیا آمدم و در آنجا زندگی کردم. بچه سر و زبان دار و شیطانی بودم. درسم را تا حد درس دوست داشتم و بیشتر به کارمندی علاقه داشتم ، گرچه پدر و مادرم مخالف هنر من بودند ، به خصوص مادرم که همیشه می گفت : « اگر چیزی که دوست داری به آن برسی ‌، اما نرسی ، سرخورده می شوی ، پس سعی کن اگر می خواهی هنر را دنبال کنی ، جدی دنبال کنی ». و این حرف از آن زمان آویزه گوشم بود تا به امروز. حالا که خودم مادر شده ام ، دوست دارم فرزندانم در کاری که دوست دارند ، فعالیت کنند. من هم دوست دارم فرزندانم اگر به این رشته علاقه دارند ، این کار را دنبال کنند. اما شوهر مقانلو از فوتبالیست های سابق تیم ملی ایران و باشگاه پاس به نام کمال خلیلیان است و در حال حاضر نمایشگاه اتومبیل دارد ، البته لیسانسیه آرشیتکت نیز هست. مقانلو درباره شوهرش می گوید : او در دوران راهنمایی تئاتر می نوشت و من با بچه ها آن را بازی می کردیم در سن ۲۲ سالگی یک تئاتر کار کردم و بعد به بنیاد فارابی رفتم و آنجا بودم که رسول صدرعاملی مرا برای فیلم « قربانی » در سال ۱۳۷۰ انتخاب کرد. در فیلم « قربانی » نقش عروس خانواده ای را بازی می کردم که زنی مستقل بود و از آنجا بود که به ترتیب در فیلم های امید ، بازیچه ، همه دختران من ، همسر ، نابخشوده ، بن بست و شیاد بازی کردم. انتخاب نقش ها دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که مشکلات مردم را بیان می کند ، همچنین دوست دارم در سناریویی بازی کنم که فیلم نامه قوی داشته باشد ؛ چون فیلم نامه قوی باعث می شود که یک بازیگر با روحیه ای دو چندان به ایفای نقش بپردازد. مقانلو همزمان با بازی در تئاتر توانست به تلویزیون هم رو آورد. سریال « لبخند و زندگی » را می شود از اولین کارهای تلویزیونی او دانست. در سریال لبخند و زندگی او با ثریا قاسمی همبازی بود و در نقش « سمیرا » ایفای نقش کرد. مقانلو در مورد فیلم « همسر» که مهدی فخیم زاده آن را ساخته است ، در نقش اولین پلیس زن ایران بازی کرد. گرچه عده ای به من می گویند نقش منفی بازی کردی ، اما باید به یاد داشته باشیم که بازی در نقش منفی کاری بس دشوار است وی در این باره می گوید : در آن زمان محدودیتهایی داشتیم ، اما با این حال « همسر » بیننده های زیادی را جذب کرد ، پس از این کا در سال ۷۲ ازدواج کردم و پس از دو سال و نیم به ایران بازگشتم و در فیلم « نابخشوده » ایرج قادری بازی کردم ، اما از آنجایی که باردار بودم ، پس از « نابخشوده » دیگر بازی نکردم و دوباره به امریکا رفتم و در سال ۷۸ به ایران بازگشتم و در فیلم « بن بست » بازی کردم. مقانلو در مورد فیلم « همسر » که در زمان اکران بسیار موفق ظاهر شد می گوید : هنوز پس از گذشت ۱۰ سال از پخش آن فیلم مردم وقتی مرا می بینند ، به من می گویند : شما همان خانمی هستید که در فیلم « همسر » در نقش آن پلیس زن ظاهر شد. من فیلم « همسر » را به خاطر نقشی که در آن بازی کردم دوست داشتم ، اما نقشم در فیلم « امید » را نیز بسیار دوست داشتم ؛ چون نقشی بسیار عاطفی بود . مسافری از هند مطبوعات نمی دانستند که من از امریکا بازگشته ام ، گویا قاسم جعفری شنیده بود که من به ایران بازگشته ام ، از این رو با من تماس گرفت و گفت برای بازی در سریال « مسافری از هند » که تصویربرداری اش سه ماه و نیم طول کشید ، بازی کنم. گرچه عده ای به من می گویند نقش منفی بازی کردی ، اما باید به یاد داشته باشیم که بازی در نقش منفی کاری بس دشوار است. به هر حال با این نقش کنار آمدم و از بازی در این سریال راضی هستم ، البته عده ای هم می گویند برای بازی با توجه به داشتن پسری بزرگ ، بسیار جوان بودم ، اما باید بگویم که من زنان زیادی را دیده ام که در سن کم برای مثال ۱۴ ، ۱۵ سالگی ازدواج کرده اند و باردار شده اند. زمانی با روحیه نامتعادل دوست دارم نقش زنی را بازی کنم که از نظر روحی دچار مشکل باشد و شخصیت ثابت درستی نداشته باشد. تاکنون من نقش های زیادی را بازی کرده ام و از همه شان راضی هستم ، اما دلم می خواهد نقشی را بازی کنم که به خاطر فشار و مشکلات زندگی تعادل روحی اش از بین رفته است. از مقانلو می پرسیم که در حال حاضر مشغول چه کاری است و او می گوید : پس از سریال مسافری از هند پیشنهادهای زیادی به من شده و قرار است در نقش جدیدی بازی کنم ، اما اجازه بدهید قراردادم تمام شود ، بعد آنها را بازگو کنم. سینمای ایران و … در مدت اقامت در امریکا چه کاری می کردید و به نظر شما فرق سینمای ایران با امریکا چیست ؟ « کار خاصی نمی کردم جز خانه داری. در رابطه با اختلاف سینمای ایران با دنیای غرب باید بگویم اختلاف که زیاد است ، سینمای ما به خاطر فرهنگش چیز دیگری است ، اما از لحاظ تکنیک و تکنولوژی ، مسلماً آنان قوی تر هستند». الگوهای بازیگری من کسی را به عنوان الگو قرار نمی دهم ؛ زیرا دوست دارم سبک خودم را داشته باشم ، اما همه بازیگران ایرانی را دوست دارم. تمامشان بازیهای خوبی را از خود ارائه می دهند. اگر راستش را بخواهید ، دلم نمی خواهد از بازی کسی تقلید کنم ، اما بازی علی نصریان ، انتظامی ، پرستویی و کیانیان را دوست دارم. بد نیست بگویم که از بازی لعیا زنگنه نیز خوشم می آید ، فکر می کنم اگر پیشنهادهای خوبی به او شود ، می تواند در سکوهای بالاتری قرار گیرد ، گرچه نباید از بازی تهرانی در « قرمز » و نیکی کریمی در « دو زن» و « واکنش پنجم » بسادگی گذشت ، آنها به واقع در آن فیلم ها خوب ایفای نقش کردند … دوست دارم ، کسی رو به رویم بازی کند که کار را جدی بگیرد ، چون برایم مهم است که بازیگر رو به رویم حسش را به درستی انتقال دهد.
ورزش: من به شنا و والیبال علاقه زیادی دارم ، پیاده روی را هم دوست دارم ، البته فرزندانم به من اجازه نمی دهند به کار دیگری بپردازم. سینما هم وقتم را می گیرد ؛ از این رو نمی توانم ورزش را دنبال کنم . گرچه با برادرم تا کمربند آبی تکواندو کارکردم ، اما دیگر ادامه ندادم. خانواده ام کمکم کردند تصویربرداری « مسافری از هند » سه ماه و نیم طول کشید که خانواده ام در طول این مدت بسیار کمکم کردند و جا دارد از همه شان تشکر کنم. البته خاطره ای هم از « مسافری از هند » دارم ؛ زمانی که فرزندانم کارم را دیدند ، بسیار تعجب کردند که من آنقدر عصبانی ظاهر شدم ، تا حدی که تمام دیالوگ های مرا در سریال حفظ می کردند. عرشیا ( پسر بزرگم ) خیلی دوست داشت نقش پسرم فرزاد ( حمید گودرزی ) در « مسافری از هند » بازی کند ، یک مقدار هم استعداد بازیگری دارد و از من می پرسد : مامان ! زمانی که بزرگ شدم می توانم نقش فرزاد را بازی کنم ؟ و من هم می گویم : بله . در قسمتهای پخش شده از سریال « مسافری از هند » من در جاهایی که گریه می کردم ، بچه ها هم با من گریه می کردند ، البته من می خواستم تلویزیون را خاموش کنم ، اما از آنجا که مشغول ضبط این سریال بودم ، نمی توانستم تلویزیون را خاموش کنم و بچه ها بغل پدرشان رفتند. در این جا از شوهرم هم تشکر می کنم که در زمان تصویربرداری فیلم کمک من بود     

بیوگرافی سیما تیرانداز :

سیما تیرانداز متولد سال ۱۳۴۹ است و یک پسر به نام رایان دارد ، سیما تیرانداز همسر سابق ناصر هاشمی و همسر مجید جوزانی است ، لیسانس ادبیات نمایش را از دانشگاه آزاد اسلامی دارد ، سیما تیرانداز دوره بازیگری را زیر نظر گلاب آدینه گذرانده ، سیما تیرانداز شروع فعالیتش از سال ۱۳۶۷ با نمایش های آموزشی مدرسه هنر و ادبیات بود . جوایز : - جایزه بهترین بازیگر زن از دهمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش مرگ یزد گرد (۱۳۷۰) - نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول در یازدهمین فیلم فجر برای فیلم فجر برای فیلم سایه های هجوم. با بازی در نقش کوتاهی در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی به سینما آمد و سپس در فیلم بانو ساخته دیگر داریوش مهرجویی بازی کرد. اما سایه های هجوم فرصت مناسبی برای هنرنمایی او بود که برای بازی در همین فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او برای فیلم « پاداش سکوت » برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از یازدهمین جشن خانه سینما شد فیلم نگار: - هامون (داریوش مهرجویی – ۱۳۶۸) - بانو (داریوش مهرجویی – ۱۳۷۰) - سایه های هجوم (احمد امینی – ۱۳۷۱) - جاده عشق (رجب محمدین – ۱۳۷۲) - پاداش سکوت (مازیار میری ) مجموعه های تلویزیونی : - پنجره ای رو به باغچه (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۲) - بی بی یون (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۴) - دور باغ گذشت (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۴) - وکلای جوان (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵) - دومین انفجار (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵) - باران عشق (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰) - سفر سبز (مجموعه تلویزیونی،۱۳۸۵) - ستایش (۱۳۸۹) مصاحبه با سیما تیرانداز:

سیما تیرانداز همانند اکثریت بازیگران محبوب زن سینما و تلویزیون کشور ایران علاوه بر بازیگری,مادری دلسوز و مهربان برای پسرش رایان می باشد. سیما تیرانداز تربیت خیلی خاصی را برای پسرش در نظر دارد,خود در این رابطه می گوید:من برای تربیت رایان خیلی مطالعه می کنم و سعی می کنم هر چیز مبهمی که برایم در مورد تربیت پیش بیاد از دکترش و …سوال کنم.مخصوصا دکتر رایان خیلی به من کمک می کند و هر زمانی که به مشکل رفتاری برخورد کنم حتما با دکترش در میان خواهم گذاشت. سیما تیرانداز در مورد اینکه چقدر کتاب می تواند در تربیت فرزندان کمک کند می گوید:من واقعا پیشنهاد می کنم برای تربیت بهتر فرزندان از کتاب هایی که روانشناسان و دکترهای دیگر همچون تغذیه و … کمک بگیرند. سیما تیرانداز در ادامه در مورد اینکه دوست دارد رایان در آینده یک هنرمند شود می گوید:خوب بله خیلی دوست دارم هنرمند شود ولی مسئله این هستش که در چه هنری؟.من دوست دارم در آینده در انتخاب های این چنینی پسرم دخالت کنم البته باید بگویم که راهنمایی می کنم ولی دخالت نه.ولی خیلی دوست دارم که یک نویسنده خوب شود     

 

بیوگرافی مهران غفوریان :
مهران غفوریان (زاده ۱۳۵۳ تهران) بازیگر، کارگردان و نویسنده ایرانی سینما و تلویزیون است.وی در برنامه‌های طنز تلویزیون ایران مانند زیر آسمان شهر و این چند نفر حضور داشته است. فیلم‌شناسی : مجموعه‌های تلویزیونی : ۱۳۹۰- راه در رو              سعید آقاخانی     ۱۳۸۹- زن‌بابا                  سعید آقاخانی     ۱۳۸۸- عید امسال             سعید آقاخانی     -  ارث بابام                  جواد رضویان     -زیر آسمان شهر ۴      مهران غفوریان    -  زیر آسمان شهر ۳      مهران غفوریان     -   زیر آسمان شهر ۲    مهران غفوریان     ۱۳۸۰- زیر آسمان شهر     مهران غفوریان     -   این چند نفر               مهران غفوریان سینمایی : * ۱۳۸۹: من پلیس نیستم (مهران غفوریان) (اولین تجربه ی  کارگردانی فیلم سینمایی مهران غفوریان)     * ۱۳۸۹: رفیق فابریک (علیرضا نجف زاده) * ۱۳۸۹: سه نفر روی خط (خسرو ملکان) * ۱۳۸۹: پیتزا مخلوط (حسین قاسمی جامی)     * ۱۳۸۸: بی ستاره (بهمن گودرزی)     * ۱۳۸۸: شیر و عسل (آرش معیریان)     * ۱۳۸۸: حلقه‌های ازدواج (شاهین باباپور)     * ۱۳۸۸: میش (مجید صالحی) * ۱۳۸۸: فوتبالی ها (سیامک خواجه وند)     * ۱۳۸۷: پرواز مرغابی ها (علی شاه حاتمی)     * ۱۳۸۷: توهم (اکبر منصورفلاح)     * ۱۳۸۵: دختر میلیونر (اکبر خامین)     * ۱۳۸۵: کلاهی برای باران (مسعود نوابی) * ۱۳۸۵: زن بدلی (مهرداد میرفلاح)     * ۱۳۸۳: انتخاب (تورج منصوری)     * ۱۳۸۳: شارلاتان (آرش معیریان)  

بیوگرافی روشنک عجمیان :
روشنک عجمیان متولد ۲۰ بهمن ۱۳۵۵ در تهران  است ، وی لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی تاتر دارد ،روشنک عجمیان شروع کار تئاتر را از کلاسهای بازیگری در سال ۱۳۷۴و اولین کار تصویری اش در سال ۱۳۷۷ بود. فیلم نگار بازیگر : فیلم سینمایی : - عشق فیلم به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده - ابراهیم خلیل الله به کارگردانی محمد رضا ورزی - سوگند به کارگردانی شاپور قریب - کارناوال مرگ به کارگردانی رضا اعظمی - یک اشتباه کوچولو به کارگردانی محسن دامادی - صندلی خالی به کارگردانی سامان استرکی - کتاب قانون به کارگردانی مازیار میری مجموعه تلویزیونی : - گوهر کمال به کارگردانی عباس رنجبر - لحظه قاصدک به کارگردانی ایرج حبشی - کاشانه به کارگردانی قاسم جعفری - آتیه به کارگردانی ارژنگ امیرفضلی - کوچه اقاقیا به کارگردانی رضا عطاران - داغ عشق به کارگردانی مهدی لباف - بابای خجالتی به کارگردانی شاپور قریب( که این کار پخش نشد .) - جایزه بزرگ به کارگردانی مهران مدیری - پیله های پرواز به کارگردانی حسین سهیلی زاده - باز باران به کارگردانی شهاب الدبن حجازی( که این کار پخش نشد .) - یک هفته و نیم به کارگردانی جواد رضویان - یک وجب خاک به کارگردانی عبدالعلی زاده - مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری - کاراگاهانبه کارگردانی حمید لبخنده - پاتوق به کارگردانی شاهین بابا پور
مصاحبه با روشنک عجمیان :
تلاش می‌کنم متفاوت باشم به پیشنهاد پدرش در کلاس‌های بازیگری شرکت کرد و به خاطر علاقه‌ای که به مرور نسبت به این حرفه پیدا کرد به دانشگاه رفت و فوق‌لیسانس کارگردانی گرفت. اگرچه رشته اصلی‌اش کارگردانی است اما همه او را به عنوان یک بازیگر می‌شناسند. خودش می‌گوید فعلا امکان کارگردانی در تلویزیون یا سینما را ندارد. روشنک عجمیان تا به حال در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بازی کرده است، مانند کتاب قانون، کوچه اقاقیا، جایزه بزرگ و…. بهانه ما برای گفت‌وگو با او حضورش در سریال دانی و من است که مدتی است از شبکه تهران ‌روی آنتن رفته است. اما اصل مصاحبه‌مان نوع نگاه او به مقوله بازیگری است. امروز روشنک عجمیان را به عنوان یک بازیگر می‌شناسند. این اتفاق چگونه افتاد؟ شروعش برمی‌گردد به آموزش در کلاس‌های بازیگری. سال ۷۴ به پیشنهاد پدرم در کلاس‌های بازیگری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شرکت کردم. در آنجا زیر نظر خانم رویا افشار مشغول به آموزش بازیگری شدم و به مرور بازی در تئاتر را آغاز کردم. برای اولین بار هم در سریال گوهر کمال بازی تصویری‌ام را تجربه کردم. بعد از آن هم که دیگر به طور جدی مشغول به این کار شدم. چرا بعدها تئاتر را جدی‌تر پیگیری نکردید؟ تا سال ۷۹ هم در تئاتر بازی می‌کردم اما بعد از آن دیگر درگیر کارهای تصویری شدم و کمتر فرصت کردم که روی صحنه حاضر شوم. ضمن این‌که بازی در تئاتر بسیار وقت آدم را می‌گیرد اما با این حال بعضی اوقات دلتنگ آن می‌شوم. معیارهایی که امروز برای انتخاب کارهای تصویری‌تان دارید نسبت به گذشته چقدر فرق کرده است؟ ببینید امروزه متاسفانه بعضی اصول به هم ریخته‌اند. برای همین معیارهای من هم بالطبع تغییر کرده‌اند. برای مثال در گذشته کارگردان و نویسنده برایم مهم بودند ولی امروزه علاوه بر این‌ها، گروه و آن تیمی که آن کار را می‌سازند برایم بسیار مهم است. چون اگر در آن گروه آرامشی وجود نداشته باشد قطعا نمی‌شود یک کار خوب را ارائه داد. مساله‌ای که الان وجود دارد این است که خیلی از قصه‌ها به شکل ناتمام به دست بازیگر می‌رسد. گاهی اوقات که تنها در حد سیناپس است، با این موضوع چطور کنار می‌آیید؟ بله و حالت سوم هم این است که بازیگر فیلمنامه را می‌گیرد و وقتی سر کار می‌رود می‌بیند که فیلمنامه عوض شده. به هرحال مشکلات آن قدر زیاد هستند که در شمارش نمی‌گنجند. با نقش‌هایتان چگونه برخورد می‌کنید؟ اولین چیزی که به آن دقت می‌کنم این است که نقش پیشنهاد شده چه تفاوتی با نقش‌های سابقم دارد. دوست ندارم نقش‌های کلیشه‌ای و سخت بازی کنم و حتی‌الامکان تلاش می‌کنم به گونه‌ای بازی کنم که تفاوتش به چشم بیاید. برای مثال در تله فیلمی که به دلایل مالی خوابید قرار بود نقش یک مهندس شیمی را بازی کنم برای همین با چند‌نفر از مهندسان این رشته صحبت کردم و وقتی کاملا ذهنم برای این نقش آماده شد به سمت آن رفتم، ولی متاسفانه نشد که این نقش را مقابل دوربین بازی کنم. پس نقش را مال خودتان می‌کنید؟ و روشنک عجمیان را به گونه‌ای فراموش می‌کنید؟ نمی‌شود گفت فراموش می‌کنم. چون نقش به هر حال از فیلتر من رد می‌شود و در هر صورت من هستم که دارم آن نقش را بازی می‌کنم برای همین یک چیزهایی را کم یا زیاد می‌کنم. در نهایت چقدر به نقش‌هایتان وابسته می‌شوید؟ با وجود تعد‌د تله‌فیلم‌ها این روزها جایی برای دلتنگی و وابستگی باقی نمی‌ماند. ولی مسلما وقتی کاری طولانی می‌شود ناخودآگاه آدم وابسته می‌شود. برای مثال هنوز گلچهره سریال «کوچه اقاقیا» در ذهن من وجود دارد و آن را دوست دارم. اتفاقا خیلی از مخاطبان‌تان هم شما را به واسطه این نقش می‌شناسند؟ بله همین طور است. البته نقشم در سریال جایزه بزرگ یا هاجر در فیلم ابراهیم خلیل‌الله هم جزو نقش‌هایی هستند که همیشه از آنها یاد می‌کنم و برایم دلپذیر هستند. شما از یک جایی به بعد در کارهای طنز بیشتر بازی کردید. ورود به این مسیر اتفاقی بود یا خودتان آن را برگزیدید؟ شاید هر دو، هم انتخاب کردم و هم در این مسیر قرار گرفتم. یعنی شما دوست داشتید که بازی در کارهای طنز را تجربه کنید؟ بله. البته قبلا خیلی بیشتر مایل بودم این تجربه را تکرار کنم اما متاسفانه امروزه آن قدر کارهای طنز ما به سمت لودگی رفته است که دیگر رغبتی برای تکرار این تجربه ندارم. البته شخصا کارهای مهران مدیری را دوست دارم و فکر می‌کنم این کارگردان خیلی هوشمندانه کارهای طنز را می‌سازند. بعد از آن هم کارهای رضا عطاران را می‌پسندم. بازی در کارهای طنز تاثیری هم در کارتان داشته است؟ بله. برای مثال بازی در کارهای طنز باعث شد که جسارتم در بازیگری بیشتر شود و همین طور بداهه‌گویی‌ام هم قوی‌تر شد و اگر بخواهم در یک جمله پاسخ‌تان را بدهم می‌توانم بگویم در بازیگری قدرتمند شدم آن هم به واسطه تجربه‌ کارهای طنز است. در این تجربه‌اندوزی‌ها چقدر با سلایق مخاطبان تلویزیون آشنا شدید؟ خیلی زیاد. برای همین هم دوست دارم در کارهایی بازی کنم که بعدها شرمنده مخاطبم نباشم و آنها از دیدن کارهایم لذت ببرند. برای مثال خیلی‌ها به من گفتند در سریال «مرد هزار چهره» بازی نکنم چون آن موقع سر یک کار جدی و مهم بودم اما با خودم فکر کردم سریال‌های مهران مدیری هم پرمخاطب است و هم کسی که در خلال روستای دورافتاده نشسته و هیچ امکانی جز چند شبکه تلویزیونی ندارد دوست دارد که یک کار خوب ببیند بنابراین تمام انرژی‌ام را برای اجرای بهترین بازی گذاشتم و معتقد هم هستم که ما باید طبق سلایق مخاطبان پیش برویم تا بتوانیم نیازهای آنان را برآورده کنیم. با توجه این‌که در رشته کارگردانی تحصیل کردید نمی‌خواهید تجربه‌ای هم در این زمینه به دست آورید؟ نمی‌گویم که کارگردانی را دوست ندارم اما فکر می‌کنم الان خیلی زود است که بخواهم این کار را تجربه کنم و این کار جسارتی نیاز دارد که در حال حاضر من آن را ندارم. چرا؟ چون آن قدر هنرمندان و کارگردانان بزرگ خانه‌نشین هستند که من هرگز به خودم اجازه نمی‌دهم تا آنها هستند من پا جلو بگذارم. البته مدتی هست که به این مساله فکر می‌کنم و وقتی هم سر فیلمبرداری هستم دائم فکر می‌کنم که مثلا اگر من بودم فلان کادر را چطور می‌ساختم یا چه بازی‌ای از فلان بازیگر می‌گرفتم. کمی هم در مورد اجرایتان در مسابقه پلکان و همسران صحبت کنیم. اصلا چه شد که به سراغ اجرا رفتید؟ چند سال پیش من و مرحوم آقای نوذری را در یکی از برنامه‌های جام‌جم دعوت کردند. بعد از برنامه تهیه‌کننده به من گفت دوست داری کار اجرا کنی و من نپذیرفتم. چون احساس می‌کردم به عنوان یک بازیگر نباید پایم را در کفش مجریان کنم. مدت‌ها گذشت و دوباره همان تهیه‌کننده از من خواست که یکی از برنامه‌های شبکه جام‌جم را اجرا کنم این بار پذیرفتم چون با خودم فکر کردم که این برنامه در خارج از ایران پخش می‌شود و مخاطبان که بازی من را می‌بینند دیگر ذهنیتی پیدا نمی‌کنند تا این‌که برای مسابقه پلکان از طرف آقای پورمحمدی (مدیر شبکه ۳)‌ دعوت به کار شدم و دیگر نتوانستم نه بگویم. باور کنید دو‌سه‌روز اول آنقدر سر برنامه حالم بد می‌شد که خیلی سخت می‌توانستم اجرا کنم اما به مرور همه چیز خوب شد و انرژی تازه‌ای گرفتم. ضمن این‌که مخاطبان هم من را به عنوان مجری اول انتخاب کردند که این مساله بسیار برایم خوشایند بود و این‌که بعدا به این نتیجه رسیدم که برای یک بازیگر لازم است که اجرا را هم تجربه کند. فکر نمی‌کنید با این کار حرفه اصلی‌تان یعنی بازیگری کمرنگ شد؟ خیر. چون در زمان اجرای مسابقات هم فکر می‌کردم دارم نقش مجری را بازی می‌کنم. قبل از مصاحبه اشاره کردید که زیاد مایل نیستید در خصوص سریال دانی و من با هم صحبت کنیم. اما از آنجایی که این سریال روی آنتن شبکه تهران است آن چه را که خودتان صلاح می‌دانید در مورد بازی‌تان در این مجموعه بگویید؟ من در ابتدا این سریال را خیلی دوست داشتم و فکر می‌کردم کاری است که در آینده برایم ماندگار می‌شود. از این نظر که بچه‌هایی که امروز این کار را می‌بینند در آینده وقتی بزرگ می‌شوند من را می‌شناسند و این برای من خیلی قشنگ و جالب بود. اما متاسفانه این کار آن چیزی نشد که من فکر می‌کردم. من معتقدم کارهای کودکان و نوجوانان، کارهای مقدسی هستند و برای همین هم باید با دقت ساخته شوند اما این کار بسیار شتابزده ساخته شد آن هم توسط گروه کارگردانی نه یک کارگردان خاص. خیلی مسایل سر آن کار من را آزار داد در صورتی که دوست داشتم این کار در گوشه ذهنم بعنوان یک کار پرخاطره باقی بماند. چرا این اتفاق افتاد؟ من با اطمینانی که به ارژنگ امیرفضلی (کارگردان)‌ داشتم این کار را پذیرفتم. چون ۱۰ سال پیش هم با او در سریال «آینه» همکاری کردم. اما همان طور که زمان همه چیز را تغییر می‌دهد مثل این که گذشت زمان هم روی برخی از کارگردان‌ها تاثیر گذاشته است و عده‌ای از آنها فکر می‌کنند اگر صدایشان بلندتر باشد و نامحترمانه‌تر برخورد کنند موفق‌ترند به هر حال این مساله برای من به عنوان یک بازیگر بسیار ناخوشایند است. تا به حال شده از کاری که می‌کنید خسته شوید و بخواهید آن را رها کنید؟ خیر. اما در شرایط کنونی و مشکلاتی که در کارها به وجود آمده است گاهی بشدت خسته می‌شوم و به خودم می‌گویم آخر این چه کاری است اما بعد از چند دقیقه دوباره به این نتیجه می‌رسم که اگر هزار بار دیگر هم دوباره به این دنیا بیایم باز هم همین حرفه را انتخاب خواهم کرد. پرونده هنری‌تان این را نشان می‌دهد که دغدغه‌هایتان صرفا نقش‌های پررنگ و اول نیست. درست است؟ بله. دغدغه من نقش یک نیست. من که پله‌پله این راه را پیموده‌ام این واقعیت را پذیرفته‌ام که نمی‌توانم سوپراستار شوم و نمی‌خواستم، چون برای سوپراستار شدن باید راهی را رفت که من نمی‌توانم. به نظر من راز ماندگاری بازیگرها این است که در همه عرصه‌ها بتوانند حضور پیدا کنند و تنها مختص به یک مقوله خاص نشوند چون اگر این اتفاق برایشان بیفتد به مرور زمان فراموش خواهند شد. در مورد اندازه نقش هم باید بگویم که تاثیر یک نقش در یک کار مهم است و نه زیاد یا کم بودن آن. تعریف خودتان از روشنک عجمیان چیست؟ عجول، گاهی عصبانی، گاهی مهربان و این‌که نگاهم بیشتر به سوی آینده است تا حال هرچند که بعضی اوقات این حال کنونی آینده من را خراب می‌کند و در آخر این‌که به دنبال یک مدینه فاضله هستم که امیدوارم آن را پیدا کنم

 

بیوگرافی افسر اسدی :
افسر اسدی متولد سال ۱۳۳۶ در میانه یک بازیگر و چهره پرداز ایرانی است، او دارای لیسانس کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. افسر اسدی همسر اصغر همت بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون است. فیلم نگار بازیگر: * یک وجب از آسمان (۱۳۸۷)     * اسب (۱۳۸۴)     * کودکانه (۱۳۸۱)     * تهران روزگار نو (۱۳۷۸)     * روسری آبی (۱۳۷۳)     * سربلند (۱۳۷۳)     * راز خنجر (۱۳۶۹)     * زمان از دست رفته (۱۳۶۸)     * عبور از غبار (۱۳۶۸)     * روزهای انتظار (۱۳۶۵)     * جستجو در شهر (۱۳۶۴)     * شب مکافات (۱۳۶۳)   

بیوگرافی نیما بانکی :
نیما بانکی بازیگر و عکاس سینمای ایران است که در سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. نیما بانکی فرزند «رضا بانکی» (فیلمبردار) و همسر سابق «لیلی رشیدی» (بازیگر) می‌باشد. او در سالهای اخیر به چهره‌ای مطرح در عالم تبلیغات تبدیل شده است. به عتوان مثال می‌توان از بازی در آگهی تبلیغاتی مربوط به «تلویزیون سامسونگ» نام برد. بازیگری و فعالیت ها: * شمس العم

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1597

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

بیوگرافی (زندگینامه ) کامل مهرانه مهین ترابی

بیوگرافی کامل مهرانه مهین ترابی

تاریخ تولد: ۱۳۳۶ در کرج. لیسانس بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبا

با تئاتر آغاز کرد و با فیلم گلبهار (۱۳۶۵) به سینما آمد. اما در تلویزیون درخشید. با مجموعه تلویزیونی «خیرالله صندقچه اسرار» مطرح شد و با نقش آفرینی زیبایش در مجموعه تلویزیونی همسران به محبوبیت رسید. او همچنان یکی از بازیگران موفق تلویزیون به شمار می رود.

 

فیلم: گلبهار (تهمینه اردکانی، ۱۳۶۵) ردپایی بر شن (محمدرضا هنرمند، ۱۳۶۶) دوران سربی (خسرو معصومی، ۱۳۶۷) راز کوکب (کاظم معصومی، ۱۳۶۸) ملک خاتون (حسن محمدزاده، ۱۳۶۹) مسافران دره انار (یدالله نوعصری،۱۳۷۰) دادستان (بزرگمهر رفیعا، ۱۳۷۰) فاتح (بهرام ری پور، ۱۳۷۴) سفر پرماجرا (سیامک اطلسی، ۱۳۷۵) نگین (اصغر هاشمی، ۱۳۸۰) برگ برنده (سیروس الوند، ۱۳۸۲) جنایت و جنحه (حمیدرضا محسنی، ۱۳۸۴) خیرالله، صندوقچه اسرار (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۱) استپان (تله تئاتر، ۱۳۷۲) بهاران در بهاران (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۳) همسران (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۴) خانه سبز (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۵) قطار ابدی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۸) نیستان (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰) یادداشتهای کودکی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۰) باران عشق (مجموعه تلویزیونی، یک قسمت، ۱۳۸۰) صاحبدلان (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) در مسیر زاینده رود زمانه



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1560
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

 

 

تینا آخوندتبار,بیوگرافی تینا آخوندتبار

تینا آخوندتبار  بازیگر زن  متولد ۱۳۶۱ در تهران می باشد ،از خانواده ای نسبتأ ثروتمند و دارای مدرک لیسانس میباشد ،او عاشق بازیگریست ،او در فیلم های هر چه خدا بخواهد و طلاق به سبک ایرانی و سریالهای دیوار,دختران حوا ایفای نقش کرده است.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1642
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

 

 

تماشا: حسین مهری بازیگر جوان این شب ها با بازی در نقش «سینا» در سریال «زمانه» توجه های بسیاری را به خودش جلب کرده اما شیرینی این موفقیت با شیرینی نامزدی و روزهای فراموش نشدنی آن در زندگی خصوصی این بازیگر جوان همراه شده.

گفتگو با حسین مهری;3 ماه هست که ازدواج کرده ام

مهری که آدم درون گرایی است و چندان تمایل ندارد از زندگی خصوصی اش صحبت کند در گفت و گوی صمیمانه ای با تماشا از این اتفاق فرخنده و خوب صحبت کرد.

 

ما هم برای او همسرش آرزوی موفقیت می کنیم و به شما توصیه می کنیم اگر بیشتر می خواهید از او و نقشش در «زمانه» بدانید با این گفت و گو همراه شوید:

به نظر می رسد بیشتر علاقه تان به سریال است تا فیلم. سال گذشته هم سریال موفق «تا ثریا» و امسال هم که «زمانه» را داشتید.

- نسبت به پیشنهادهایی که داشتم این کارها را قبول کردم. اگر نه تئاتر، سینما و تلویزیونبرای من فرقی نمی کند. من دنبال تجربه های خوب هستم و مدیوم برایم اولویت و ملاک انتخاب نیست.

برنامه تان برای آینده کاری تان چیست؟

- باشکوه ترین کاخ ها و عمارت هایی که ما الان در دنیا می بینیم زیربنای به شدت قوی دارند و این خیلی مهم است. می توان آجرها را همینطوری روی هم چید و بالا رفت اما تا چند متر می تواند ادامه پیدا کند؟! برج های عظیم و کاخ های باشکوه در وسعت زیاد صدها متر ارتفاع دارند و همیشه هم ماندگار هستند. بازیگر هم باید ریشه های خودش را قوی کند. من هم عجله ای ندارم و هر وقت احساس کنم جایی اتفاق خوبی امکان دارد برایم بیفتد و دست خودم باشم سعی می کنم آن اتفاق بیفتد و عجله ای برای اینکه بخواهم ره صد ساله را یک شبه بروم ندارم.

ملاک هایتان برای انتخاب چیست؟

- من سه تا فاکتور اصلی دارم که به شدت برایم مهم است؛ کارگردان، فیلمنامه نویس و نقش. ایده اولم این است که نقش، نقشی باشد که بتوانم خودم در آن تلاش کنم، کارگردان، کارگردانی باشد که بتوان به او اعتماد کرد و فیلمنامه هم فیلمنامه قرص و جانداری باشد. یک وقت هایی هم شد با کارگردان هایی کار کردم که نمی شده به آنها تکیه کرد ولی به هر حال شرایط طوری بود که چاره ای نداشتم. چیدمان کاری ما شرایط خاصی دارد. ما شرایط استاندارد و با ثبات کاری نداریم و همه چیز خیلی متزلزل است.

مگر چند تا کار خوب در سال ساخته می شود؟ من خدا را شکر می کنم که در ۲، ۳ سال گذشته در ۵ تا از بهترین سریال های این دوره تلویزیون کار کردم. من «زیر هشت»، «نابرده رنج»، «تا ثریا»، «پایتخت» و «زمانه» را در این سال ها داشتم. بنابراین تازه من در این شرایط جزو آدم های خوش شانسی بودم که کارهای قابل قبولی با کارگردان هایی انجام دادم که به دانش و مهارتم اضافه کردند.

در فاصله بین «تا ثریا» و «زمانه» کار دیگری هم انجام دادید؟

- قبل از «زمانه» یک سریال به نام «بال های خیس» با آقای رنجبر کار کردم که نقش اصلی هم بودم. البته دوست داشتم قبل از این کار پخش شود ولی متاسفانه پخش آن به بعد از «زمانه» افتاده. سطح کلی کار «بال های خیس» در مرتبه «زمانه» نیست و دوست نداشتم بعد از «زمانه» که یک کار خوب است و یک خاطره خوب هم دارد، کاری از من پخش شود که از آن بهتر نیست. البته ظاهرا در مونتاژ این مجموعه هم دارند کارهایی می کنند که با نتیجه بهتری روبرو شویم.

گفتگو با حسین مهری;3 ماه هست که ازدواج کرده ام

اولین تجربه همکاریتان با کارگردان سرشناسی مثل حسن فتحی چطور شکل گرفت؟

- آقای خادم زاده، دستیار ایشان، از قبل با من دوستی داشتند و لطف کردند من را به آقای فتحی معرفی کردند و ایشان هم با من تماس گرفتند که بروم و در مورد کار صحبت کنیم. من هم خدمت شان رسیدم. فیلمنامه هنوز آماده نبود من صحبت کوتاهی با آقای فتحی داشتم و از ایشان پرسیدم آیا فکر می کنید این نقش، نقشی می شود که من بتوانم خودم را با آن نشان دهم و آقای فتحی هم گفتند حتما اینطور خواهد شد.

این اعتماد متقابلی که بین ما وجود داشت مهمترین فاکتور همکاری مان بود. به من گفتند تو باید نقش یک پسر معتاد موزیسین را بازی کنی، همین خود همین معتاد موزیسین کلی بار مثبت برای من به عنوان بازیگر داشت که بتوانم توانایی های خودم را نشان دهم. حالا نوع پرداخت آن در فیلمنامه و نوع دید کارگردان و نوع اجرای بازیگر می تواند نقشی را شاخص کند یا نکند. خب من هم مثل همه، کارهای آقای فتحی را دیده بودم و خیلی دوست داشتم و می دانستم که می توانم کاملا به او اعتماد کنم.

نقش معتاد برای هر بازیگری همیشه هم امکانی است که توانایی های خودش را نشان دهد و نقش متفاوت چالشی است و هم خطر به دام کلیشه و تکرار افتادن دارد. شما چه کردید که در این دام نیفتادید و توانستید شخصیتی جدید خلق کنید؟

- نه تنها نقش ها بلکه همه قصه ها و ایده ها در ادبیات دنیا تکراری است و استفاده شده و فقط هر بار آنها از یک زاویه دید جدید تعریف می شوند. در مورد نقش ها هم همین است. هر آدمی شغلی دارد؛ یک نفر نانوا است، یک نفر در آژانس هواپیمایی کار می کند و هزاران شغل دیگر. همینطور هر کسی یکسری عادت ها دارد که اعتیاد یکی از آن عادت های مخرب و ناسالم برای فرد و اجتماع است. بارها هم از قدیم این نقش ها بازی شده. نقش معتاد را از بهروز وثوقی در «گوزن ها» تا تقی «آینه عبرت» بازی کرده اند.

حتی معتاد موزیسین هم بارها داشته ایم مثل علی سنتوری فیلم «سنتوری». زمانی که الگویی در یک چارت کلی خلق می شود مثلا «گوزن ها»ی آقای وثوقی طبیعتا بعضی بازیگرها برای اجرای نقش معتاد از آن الگوبرداری می کنند که طبیعتا مثل هر کار کپی در بهترین حالت باز هم کپی است و اصل نیست اما «سینا»ی داستان ما شخصیت مستقل خودش را دارد.

همانطور که شما اگر مثلا صد هزارتا معتاد را از همه جای دنیا کنار هم جمع کنید می بینید که شاید عادت های شبیه هم داشته باشند اما هر کدام، شخصیت و ویژگی های مستقل خودشان را دارند. من سعی کردم سینا را هر چه واقعی تر و طبیعی تر بازی کنم چون اینجور نقش ها این ایراد را دارد که اگر بازیگر یک ذره حواسش نباشد وسوسه می شود بخواهد بازیش را به رخ بکشد و آن وقت هی می خواهد اضافه بازی کند و حرکت و رفتارهای گل درشتی می کند که به چشم بیننده بیاید اما همین مسئله بیننده را آزار می دهد و هر چقدر این اضافت بازی کمتر باشد، بازی بازیگر حتی بیشتر دیده می شود و به دل بیننده می نشیند چون هم بیننده با هوش است و هم دوربین صادق.

در مورد فیلمنامه با آقای فتحی صحبت می کردید؟

- من قبل از اینکه سر کار بیایم درباره کارگردان و سبک کارش تحقیق می کنم. قبلاز این کار هم با دوستانی که با آقای فتحی سابقه همکاری داشتند تماس گرفتم؛ دوستانی مانند امیر جعفری و سهیل بیرقی، من را راهنمایی های خوبی کردند و همه آنها به من گفتند حسن آقای فتحی به شدت پیشنهاد و نظر را دوست دارد و استقبال می کند، یک وقت فکر نکنی باید ساکت باشی و نظرت را نگویی. سر صحنه هم خیلی صحبت و بحث می کردیم و در همین صحبت ها و بحث ها و نظرها و پیشنهادهاست که یک شخصیت می جوشد و بیرون می زند و می شود سینا.

شما برای کیفیت کارتان چه می کنید؟

- سعی می کنم به روز باشم و اتفاقات، اطلاعات و دانش کارم را دنبال می کنم. این به روز بودن از راه های متفاوت و البته مرسومی شکل می گیرد. راه هایی مثل کتاب خواندن، نشریات را مطالعه کردن و فیلم دیدن که مخصوصا برای این آخری خیلی زمان می گذارم فیلم دیدن و رمان خواندن تاثیر فوق العاده محسوسی روی کیفیت کار می گذارند. وقتی شما رمان می خوانید، کاراکترها و ماجراهایشان را در ذهن تان تصویرسازی می کنید. همینطور مشاهده آدم ها و رفتار و واکنش های آنها می تواند خیلی کمک کند و تئاتر که متاسفانه من مدتی است از آن دور شده ام و خیلی دوست دارم یک کار خوب تئاتر انجام دهم.

مهمترین دغدغه شما این روزها چیست؟

- همیشه بخش عمده ای از ذهن من مشغول زندگی خصوصی ام است و اینطور ونیست که همیشه صادرصد ذهنم درگیر کار و بازی باشد. هر کسی به هر حال دل مشغولی ها و چیزهای دوست داشتنی غیر از کار در زندگی اش دارد که آنها شاید مهمترین دغدغه هایش هستند. طبیعتا برای من که تازه نامزد کرده ام این اتفاق دوست داشتنی بخش مهم و اصلی فکر و زندگی این روزهای من است. فکر کردن به کسی که دوستش داری و دوستت دارد حس خوبی است و خدا را بابت این روزهای خوب شکر می کنم

سینای دوست داشتنی

برای رسیدن به این نقش چه کردید؟

- روال من این نیست که بروم تحقیق کنم و مثلا یک آدمی را پیدا کنم و عین او را اجرا کنم. بازیگر باید چیزهایی که از دیده هایش برداشت می کند را مونتاژ کند. من شاید نگاه یک معتاد را از یک جا برداشته باشم، عصبی بودن یک جوان را از یک جای دیگر برداشته باشم و همه اینها در کنار برداشتی که خودم از فیلمنامه داشتم قرار می گیرد و فراهنمایی و تلاش آقای فتحی هم خیلی به من کمک کرد. من تلاش زیادی کردم که سینا هر چند که دارد کارهای غلطی می کند و مسیر اشتباهی را آمده است اما دوست داشتنی باشد. من احساس می کنم مردم هم با اینکه می دانند سینا کم خطا کرده اما از او بدشان نمی آید و او را دوست دارند.

حسین مهری: سه ماه است ازدواج کرده ام

شاه داماد

در بین بازیگران با چه کسانی بیشتر رفاقت دارید و معاشرت می کنید؟

- البته خیلی آدم پر رفت و آمدی نیستم اما دوستان خوب در بین همکارانم زیاد دارم؛ دوستانی مانند امیر جعفری و کامبیز دیرباز و خیلی دوستان پشت دوربین که احتمالا کمتر می شناسیدشان اما عموما آدم اهل تنهایی هستم و ترجیح می دهم بیشتر وقت آزادم را به کتاب خواندن و فیلم دیدن بگذرانم یا اوقاتم را صرف همسرم کنم و با او باشم.

چند وقت است ازدواج کردید؟

- من به تازگی ازدواج کرده ام، تقریبا ۳ ماه است. البته نامزد کرده ایم و هنوز عروسی نگرفته ایم.

همسرتان هم کار سینمایی می کنند؟

- نه، اصلا در این حرفه نیستند.

شما چند سالتان است؟

- ۲۸ سال.

شما به جز کار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

- به هیچ وجه. تنها کار من بازیگری است و فقط از این راه زندگی می کنم



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1582
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

بیوگرافی ستاره اسکندری بازیگر زن

ستاره اسکندری از بازیگران زن ایرانی،بسیار حرفه ای و همیچنین دارای چهره ای جذاب و زیبا هستند،خواهر لاله اسکندری میباشد و همچنین ایشون متولد سال  ۱۳۵۳ هستند،برای دیدن عکس های جدید ستاره اسکندری و همچنین خواندن بیوگرافی ستاره اسکندری به ادامه ی مطلب بروید

ستاره اسکندری (زاده ۱۳۵۳ در تربت حیدریه) بازیگر ایرانی سینما و تلویزیون است. شهرت او بیشتر به خاطر بازی در مجموعه‌های تلویزیونی است که آنرا از سال ۱۳۷۳ شروع کرده، مخصوصا مجموعه نرگس که بعد از درگذشت پوپک گلدره نقش نرگس را در آن بازی می‌کرد. وی برنده جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره تاتر فجر ۱۳۷۹ برای بازی در نمایش «سعادت لزران مردمان تیره‌روز» شده است.

ستاره اسکندری,بیوگرافی ستاره اسکندری,بیوگرافی و عکس ستاره اسکندری

زندگی و حرفه ستاره اسکندری دانشجوی رشته مترجمی زبان بود اما به خاطر مشغله کاری در تئاتر از ادامه تحصیل انصراف داد. از تئاتر آغاز کرد و سه بار هم کاندید دریافت جایزه از جشنواره تئاتر دانشجویی شد. آغاز کار وی در سینما با بازی در فیلم «حریف دل» عبدالرضا گنجی در سال ۱۳۷۵ بود. او دو خواهر هنرمند به نامهای لاله اسکندری (بازیگر) و سارا اسکندری (چهره پرداز) دارد. ستاره همچنین برادرزاده عبدالحسین اسکندری گوینده و مجری رادیو و تلویزیون است. [۱] فیلم‌شناسی قصه پریا (۱۳۸۹) قبرستان غیرانتفاعی (۱۳۸۹) شبانه (۱۳۸۳) مواجهه (۱۳۸۳) تارزن و تارزان (۱۳۸۰) مسافر ری (۱۳۷۹) حریف دل (۱۳۷۵) بعضی مجموعه‌های تلویزیونی نرگس مرگ تدریجی یک رویا فاکتور هشت شوق پرواز

در حال حاضر مجموعه هفت سین در نوروز ۹۲

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

شهره سلطانی از بازیگران زن سینما و تلویزیون ایران می باشد د فعالیت بازیگر خود را از سال ۶۹ شروع نمود و در سریالها و فیلمهای مختلف به ایفای نقش پرداخت

بیوگرافی شهره سلطانی بازیگر زن سینما و تلویزیون

جهت مشاهده بیوگرافی کامل شهره سلطانی  به ادامه …

 

 

نام اصلی: شهره

نام خانوادگی اصلی: سلطانی

تاریخ تولد: ۱۳۴۸

محل تولد: بجنورد

ملیت: ایران

مدرک تحصیلی: لیسانس  موسیقی

 

بیوگرافی شهره سلطانی

 

فارغ التحصیل موسیقی از دانشگاه آزاد.

شروع فعالیت در تاتر با نمایش گلدونه خانوم در سال ۱۳۶۶٫

شروع فعالیت در تلویزیون در سال ۱۳۶۹٫

شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم سه مرد عامی (سیامک شایقی) در سال ۱۳۷۲٫

با مجموعه ماندگار روزی روزگاری (امرالله احمدجو) به شهرت رسید. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان یک بازیگر توانای تلویزیونی به محبوبیت رسید. اما در سنیما به هیچ وجه موفق نبود. حتی در فیلم قرمز (فریدون جیرانی).

اما بازی زیبای او در یک قسمت از مجموعه خانه سبز (بیژن بیرنگ، مسعود رسام) و همچنین در یک قسمت از مجموعه همسایه ها (محمدحسین لطیفی) از او چهره ای محبوب ساخت



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1488
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

ملیکا شریفی نیا از بازیگران زن ایرانی می باشد

وی فرزند محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان که هردو نیز از بازیگران سرشناس هستند می باشد – مهراوه شریفی نیا (بازیگر) نیز خواهر بزرگتر وی است

ملیکا شریفی‌نیا

بیوگرافی ملیکا شریفی نیا بازیگر زن ایرانی

ملیکا شریفی نیا در سال۱۳۶۵ در تهران متولد شد  و بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلمی به نام اوینا به کارگردانی شهرام اسدی شروع کرد.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1706
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

ریما رامین فر

بیوگرافی:

ریما رامین فر متولد ۱۳۴۹ در تهران است ، وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر می باشد. از سال ۷۱ در رشته تئاتر وارد دانشگاه شد. اولین کار حرفه اى اش نمایش شب به خیر مادر نوشته مارشا نورمن و به کارگردانى حامد محمد طاهر بود که در سال ۷۵ در تئاتر شهر به روى صحنه آمد

 

همسر ریما رامین فر نیز امیر جعفری از بازیگران مرد ایرانی می باشد

ریما رامین فر

عکس جدید ریما رامین فر بازیگر ایرانی, تصاویر جدید ریما رامین فر,عکسهای ریما رامین فر



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1975
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

گفتگو جدید و خواندنی با حامد کمیلی بازیگر ایرانی به همراه تصاویر جدید حامد کمیلی – اردیبهشت ماه ۹۲

گفتگو و عکس‌های جدید از حامد کمیلی

 

گفتگو و عکس‌های جدید از حامد کمیلی

حامد کمیلی,گفتگو با حامد کمیلی,عکسهای جدید حاکد کمیلی ۹۲

گفت و گوی این هفته ما با «حامد کمیلی» حاوی اتفاقات و گفته های جذابیست که توصیه می کنم از دستش ندهید؛ به ویژه خوانندگان اصفهانی مان که آقا حامد بدجوری هوای همشهری هایش را داشت و تعصب به زادگاهش را فریاد زد.

شاید یکی از بهترین مناسبت ها برای برقراری اینگفت و گو علاوه بر حضورت در سریال «پروانه»، از راه رسیدن روز زن و مادر باشد، به این دلیل که تو متولد تیر ماه هستی و تیر ماهی ها هم در عشق به مادرهایشان زبانزدند. حالا این ویژگی تیرماهی ها در تو هم وجود دارد یا نه؟

(خنده) بله، به هر حال من فرصت به دنیا آمدن در ماه های دیگر سال را که نداشتم، اما قطعا علاقه به مادرم به خاطر تیرماهی بودنم نیستو چیزیست که نمی توانم از خودم جدایش کنم، برایش احترام قائلم و موجودیت امروز خود را مدیون او می دانم. این احترام و رابطه همواره میان ما متقابل است.

راست است که می گویند مردهای تیرماهی خسیس اند؟!

فکر نمی کنم! حالا خودت هم تیر ماهی هستی و می توانی درباره این مسئله نظر بدهی. می دانی… بحث خساست نیست.

آره ولی تو علاوه بر اینکه تیر ماه به دنیا آمدی، اصالتا متولد اصفهان هم هستیی!

ببین این بخش از حرف هایت که می گویی اصفهانی ها خسیس اند را اصلا نمی توانم بپذیرم، نه اینکه فکر کنی چون اصفهانی ام دارم دفاع می کنم، فقط به این دلیل اینقدر محکم این حرف را می زنم چون اصفهانی ها را خیلی خوب می شناسم؛ به نظرم اصفهانی ها «شعورمند» هزینه می کنند؛ این خیلی با خساست فرق می کند. تعریف ما از خساست یعنی به چیزی نیاز داشته باشی اما نخواهی برای به دست آوردنش هزینه اش را بپردازی اما اگر یک اصفهانی به چیزی واقعا نیاز داشته باشد حتما بهترین هزینه را خواهد کرد تا بهترین نوعش را به دست بیاورد. شاید مدت زمان طولانی تری از آن استفاده کنند ولی مطمئنا بهترینش را انتخاب خواهند کرد.

هیچ کس نمی تواند منکر فرهنگ و تمدن غنی اصفهان شود، همه دیگر «اصفهان، نصف جهان را شنیده ایم»؛ وقتی وارد بحث تاریخی این شهر شوی و به آدم هایش در هر کجای دنیا که باشند نگاه کنی پی به فرهنگ غنی شان خواهی برد. خودم دوستان اصفهانی زیادی دارم که امروز آدم های بزرگی شده اند و همیشه به دوستی و ارتباط با آنها افتخار می کنم. من حتی اولین شعبه از برند «گارنو» را نیز در اصفهان تاسیس کردم؛ برندی که کارش انتخاب اقلاممتفاوتاز نقاط گوناگون جهان است و مخاطبان خاص خودش را دارد. زمانی که تصمیم گرفتم اولین نمایندگی این برند را در اصفهان تاسیس کنیم، همه دوستانم می گفتند چرا می خواهی ریسک کنی و در اصفهان که کسی چنین پول هایی هزینه نمی کند این فروشگاه را بزنی! در حالی که به نظر من اصفهان شیک پوش هایی دارد که از تهرانی ها بیشتر هزینه می کنند. آنچه باید بدانیم تفاوت قائل شدن میان «خساست» و «شعورمند هزینه کردن» است؛ من معتقدم اصفهانی ها بسیار شعورمند پول هایشان را خرج می کنند و این اسمش خساست نیست.

اگر می دانستم روی شهرت اینقدر حساسی مصاحبه مان را از یک جای دیگر شروع می کردم!

نه، اصلا بحث حساسیت نیست. ببین بعضی مواقع صفت هایی درباره آدم ها به کار می برند که ناخودآگاه در ذهن بقیه ماندگار می شود و روی دیدگاه شان تاثیر بسیاری می گذارد در حالی که وقتی وارد جزئیات آن شوی، با دلایل زیبایی روبه رو خواهی شد. وقتی اصفهان را چه به لحاظ جغرافیایی و چه مردم شناسی بررسی می کنی، به یکسری خصوصیات می رسی که حتما برایت جذاب خواهد بود؛ یکی اش همین موضوع که اصولا اصفهانی ها هر گاه تحت فشار قرار گرفته اند آدم های بزرگی از میان شان برخاسته اند. درباره اصفهانی ها این تاکید را دارم و بسیار آگاهانه حاضر به یک بحث کامل هستم چون به شدت معتقدم اصفهانی ها شعورمند خرج می کنند واسم این «خساست» نیست!

هر هفته که گفت و گوهای ما منتشر می شود، خواننده های روزنامه درباره مصاحبه و مصاحبه شونده نظرات مختلفی می دهند. فکر کنم این هفته با دفاعی که ازهمشهری هایت کردی، کلی اصفهانی برایت پیامک تشکر بفرستند.

در هر صورت من همیشه به اصفهانی بودن خودم افتخار کردم.

راست است که آدم ها وقتی به شهرت می رسند و ستاره می شوند زمانی که بخواهند سفر کنند شهر خودشان اولویت دهم شان خواهد شد؟ یعنی اگر قرار باشد به سفر بروی ترجیح می دهی با توجه به توانایی مالی یاحتی دور بودن از نگاه مردمبه خارج از کشور بروی تا اینکه بخواهی از تهران بروی اصفهان و کنار همشهری هایت باشی.

نمی توانم درباره دیگران نظری بدهم ولی برای خودم هرگز این شکلی نبوده است. نمونه اش نگاه و سلیقه خاص خودم به مقوله بیزینس بود که قصد داشتم کنار بازیگری کار دیگری نیز داشته باشم و اولین قدمم را از اصفهان شروع کردم؛ این یعنی باید به واسطه آن کارم هم شده بیشتر به اصفهان سفر کنم و حضور بیشتری آنجا داشته باشم، اگر غیر از این بود کارم را از هر جایی غیر از اصفهان شروع می کردم.

خب تو برادر بزرگ خانواده هستی و ایمان و احسان برادران دوقلو اما کوچک تر خانواده تان هستند. هیچ وقت در خانه تان بحثی با این مضمون که هر چه برادر بزرگ تر بگوید و تعیین و تکلیف کند وجود نداشت؟

هر دو برادر من دوست داشتند با تخصص خاص خودشان وارد کارهایی شوند که دوست دارند. شاید کارهایشان تا حدودی مرتبط با هنر باشد اما را این ارتباط مطلق نیست؛ هر کسی استعداد و علاقه خودش را پیدا کرده و امروز به آن مشغول است. یکی شان معماری می خواند و دیگری عمران؛ هر دویشان هم در همان زمینه تحصیلی شان مشغول کار هستند.

یعنی هیچ وقت نگفتند داداش حالا دست ما رو هم بگیر بازیگر کن؟

صادقانه بگویم شاید یک وقت بهشان گفته باشم بچه ها می خواهید وارد حرفه بازیگری شوید یا نه؟ ولی واقعا گرایش شان به چیزهای دیگری بود؛ هم در بحث ورزش و هم هنر به چیزهای دیگری معتقد بودند و من هم با این شعور به قضیه نگاه کردم که هر کاری دوست دارند و فکر می کنند درست تر است را انجام دهند.

شده تا حالا به این موضوع فکر کنی که کاش سراغ بازیگری نمی رفتی و بههمان نواختن ساز پیانو و سه تارت ادامه داده بودی؟ مثل اینکه اگر سراغ هر کاری غیر از بازیگری می رفتی باز هم در یک رشته هنری فعالیت می کردی.

آره، صادقانه اش این است که این جمله شعار نیست ولی اگر یک بار دیگر هم قرار بود دست به انتخاب شغل بزنم قطعا باز هم سراغ بازیگری می رفتم؛ در بازیگری برای من یک جورهایی عشق بازی وجود دارد. احساسم بر این است که فرصت زندگی آنقدر نیست که بخواهم به چیزی غیر از عشقم فکر کنم. اصولا معتقدم اگر به عشقت بها بدهی و سعی کنی با تمام وجود در خدمتش باشی «برکت» هم به همراهش خواهد آمد؛ یعنی همان عشق می تواند فضایی باشد برای پیشرفتت و شخصیت اجتماعی به ارمغان بیاورد. اینها همه در صورتی اتفاق می افتد که واقعا بهای لازم را برایش قائل شوی. برای همین است که همیشه گفته ام مهم نیست چه کار می کنی، بلکه مهم این است که کاری که می کنی عاشقش باشی. من هم مثل خیلی از آدم های همین جامعه زمانی که قرار بود شغلم را انتخاب کنم پیش خودم می گفتم خب این شغل رویای من است و به فلان شغل هیچ علاقه ای ندارم هر چقدر هم بحث مالی اش خوب بوده باشد. من هم مثل خیلی از آدم های دیگر در برهه ای از زندگی ام درگیر این تفکیک بود، تا جایی که در یک دوره از زندگی به خودم گفتم «حامد، دیگر فرصتی نداری! مگر قرار است چند سال زندگی کنی؟ پسعشقت را با تمام وجود باش.» از همان جا کار تئاتر را شروع کردم و خدا را شکر می کنم که از دوران نوجوانی تئاتر به عنوان یک مکمل در کنار تحصیلاتم شروع شد؛ در  واقع به لطف خدا آنچه دوست داشتم را خیلی زود پیدا کردم و سراغش رفتم. البته با سختی های زیادی در تئاتر روبه رو شدم و چیزی را به همین راحتی به دست نیاوردم، چون در شرایطی که بودم بسیار دشوار بود.

حدود ۸-۷ سال در اصفهان با چنگ و دندان فقط تئاتر کار کردم؛ از پلاتو بگیر تا کارهایی که با بچه های دانشگاه سوره اصفهان انجام می دادم؛ یعنی دانشجوی رشته کامپیوتر بودم ولی به محض اینکه تعطیل می شدم از دانشگاه مان مستقیم می رفتم پلاتوی دانشگاه سوره اصفهان و مثلا پروژه پایان ترم بچه های سوره را بازی می کردم. از یک مقطع به بعد احساس کردم دیگر لازم است که با تمام وجود در خدمت عشقم باشم و آنجا شروع اتفاق های بزرگ و متفاوت زندگی من بود.

مثل اینکه در زندگی ات کلا به واژه «غافلگیری» علاقه زیادی داری؟ چه غافلگیر بشوی و چه بخواهی غافلگیر کنی.

آره، واقعا سورپرایز را دوست دارم، چون یکی از اولویت ها و ایده آل های اصلی زندگی من همواره ریسک و سورپرایز شدن بوده است؛ چون پر از هیجان است و من عاشق هیجانم. ببین من همیشه معتقد بوده ام که زمانی رابطه آدم ها با مشکل مواجه می شود که آنها از یکدیگر انتظار داشته باشند. زمانی که از طرف مقابلت،  دوستت، همسرت یا نفر دوم رابطه ات انتظار داشته باشی دو اتفاق ممکن است رخ بدهد؛ یا آن انتظار برآورده می شود یا نه. مثلا تصور کن روز تولدت است و انتظار داری دوستت آن روز را یادش باشد. اگر آن دوستت روز ختولدت را یادش باشد و برایت هدیه ای بفرستد که خب، انتظارات را برآورده کرده است، در واقع اتفاق عجیبی نیفتاده است و نهایتش این است که ناراحت نشده ای حالا شاید با هدیه اش یک مقدار هم خوشحال شده باشی اما حالا بیاییم اینطوری نگاه کنیم که از یک نفر انتظار نداشته باشی که روز تولدت در خاطرش باشد بنابراین اگر آن روز بهت زنگ بزند با تمام وجودت خوشحال خواهی شد چون منتظرش نبوده ای. حالا تماس همان تماس است اگر یک هدیه هم دریافت کنی که دیگر خوشحالی ات چندین برابر خواهد شد. برای همین است که مبنای زندگی ام را روی عدم انتظار گذاشته ام؛ یعنی ممکن است بی واسطه کاری را انجام دهم و رهایش کنم، آن کار خودش می رود کارمای خودش را ایجاد می کند و به عنوان یک سورپرایز دوباره به سمت خودم بازمی گردد. آن موقع است که غافلگیر می شوم و از آن غافلگیری لذت خواهم برد.

فکر می کنم در زمینه غافلگیر کردن آدم ها دستی هم بر آتش داری!

چطور؟

ببین دلیل سوال قبلی ام این بود که آدم وقتی کارنامه بازیگری ات را روبه رویش قرار می دهد حسابی غافلگیر می شود! به خاطر تفاوت نگاه ها و نقش هایی که تا امروز بازی کردی می گویم. یعنی تو هم تجربه بازی در سریال هایی چون «اغماء»، «پیامک از دیار باقی»، «پرواز در حباب» و… را داری هم «دلقک ها»، «طلاق به سبک ایرانی» و…! یک دنیا تفاوت میان دنیای هر کدامشان دیده می شود. می شود از روی همین انتخاب هایت به این نتیجه رسید که خودت علاقه زیادی به تجربه اتفاق های متفاوت داری.

بله کاملا. همیشه گفته ام که من خودم را در مرحله به دست آوردن تجربه می بینم؛ دارم خودم را پیدا می کنم، بنابراین در این مسیر نیاز دارم که خودم را در قالب های متفاوت ببینم و نشان بدهم. البته درصدی از این ریسک من به تئاتری بودنم برمی گردد؛ یعنی شاید هر کسی به ویژه زمانی که اسمی پیدا کرد و جایگاهش مشخص شد دست به ریسک هایی از این جنس نزند. مثالش زمانی می شود که من آمدم با «اغماء» خودم را در قالب یک نقش جدی و به جامعه قبولاندم و ناگهان آمدم در «پسر آدم، دختر حوا» بازی کردم! این تفاوت ها هم باعث خروج خودم از یکنواختی می شود هم به خودم اجازه می دهد برای شغلم کنکاش کنم؛ بی شک بازی در هر نقشی احتیاج به مطالعه، آگاهی و دیدن بسیار دارد و ساده محقق نمی شود. ضمن اینکه این کار باعث می شود تماشاگر هم غافلگیر شود، یعنی تماشاگر همیشه حامد کمیلی را می بیند که خارج از عرف حرکت می کند. مثل همین سریال «پروانه» به کارگردانی آقای «جلیل سامان» که الان در حال پخش از تلویزیون است؛ تماشاگر بعد از مدتی که چشمش به کارهای سینمایی من عادت کرده است، یک دفعه با کاری جدی و تاریخی مواجه می شود که برای خودم هم غافلگیری خوبی به حساب آمده است. این برای خودم هم جالب است که نظر اکثریت درباره حامد کمیلی این است که او متفاوت است و این قشنگ ترین جمله ایست که می توانم بشنوم؛این تفاوت جذابیت زیادی برای خودم هم دارد. در کل تمام سعی ام در این سال ها خارج از شدن سیستم عرف مدار و کلیشه ای رایج سال های اخیر سینماست

به نظرت آن ذهنیتی که مردم بعد از بازی در نقش الیاس در «اغماء» از تو پیدا کردند و تو را با کاراکتر شیطان شناختند امروز و بعد از بازی در نقش های مختلف از بین رفته است؟

به هیچ وجه لازم ندارم آن ذهنیت پاک شود! آنچه لازم دارم این است که تماشاگر من را به عنوان یک بازیگر بپذیرد و زمانی که دارد «پروانه» را می بیند دیگر «حامد کمیلی» را نبیند بلکه «امیر» را ببیند. برایم مهم است اگر یک بار دیگر «اغماء» پخش شد «الیاس» را ببیند نه «حامد کمیلی» را. تمام تلاشم این است که در لابه لای این تفاوت ها اعتماد تماشاگر به خودم را حفظ کنم. این کار سختی است وگرنه بازی کردن نقش های متفاوت بسیار راحت است. قشنگ ترین حالتش این است که به گونه ای بازی کنی که برای تماشاگرت باورپذیر به نظر برسی و تو را در آن نقش قبول کند. این اتفاق حسی بزرگ در من را سیراب می کند.

بیا تصور کنیم آدم یا موجودی سراغت می آید و می گوید من می توانم کاری انجام دهم که تو به ۸-۷ سال پیش برگردی تا جلوی تمام خطاها و احتمالا اشتباهاتی که در این مسیر چند ساله ات تجربه کردی را بگیری. یعنی به سال هایی که تازه قصد ورود به دنیای تصویر و سینما داشتی. آیا حاضری بابت این کار پولی هزینه کنی یا نه از همین روند و جایگاه امروزت راضی ای؟

(بعد از کمی مکث…) بگذار صادقانه بهت بگویم، شاید واقعا این کار را انجام ندهم. می دانی چرا؟ این به معنی این نیست که بگویم در این مسیر ۷ ساله هر کاری انجام داده ام درست بوده است. من در این ۷ سال کارهایی را انجام داده ام که شاید اسمشان را «اشتباه» نگذارم اما قطعا جزو تجربه های نادرست کارنامه بازیگری ام به حساب می آیند؛ تجربه هایی که شاید نباید اتفاق می افتاد ولی هر کدام از آنها درس هایی برای من داشتند که اگر الان بخواهیم برگردیم و دیگر آن تجربیات را نداشته باشم احساس می کنم یک جای کار لنگ می زند. من تا امروز در کارنامه ام اشتباهاتی داشته ام که قبلا همبه صورت رسمی درباره شان حرف زده ام، شاید جزو معدود بازیگرانی باشم که یک دفعه آمدم گفتم «من فلان کارم را دوست ندارم و کار من نیست» و با جسارت زیاد از مردم به خاطر اتفاقش عذرخواهی کرده ام ولی امروز می گویم اگر این کار در کارنامه ام نباشد یکی از تجربیات تلخم نیست، در حالی که اگر باشد باعث می شود جای دیگری از زندگی کاری ام دچار این لغزش نشوم.

شاید اگر در آینده این اتفاق تلخ برایم می افتاد شرایط خیلی بدتر می شد. برای همین تمام تجربیات تلخ زندگی ام را لازم دارم و نگه شان می دارم. شاید در این ۷ سالی که از آن حرف می زنی تجربیات تلخی داشته باشم ولی آن تجربیات امروز جزو دردهای ارزشمند زندگی من است.

حتی به قیمت عقب افتادن ۴-۳ ساله ات از آن روند رو به رشدی که یک ستاره به نام «حامد کمیلی» اغماء در حال طی کردنش بود؟

بستگی دارد عقب افتادن را در چه چیزی تعریف کنیم؟ تصور کن این اشتباه من چند سال دیگر اتفاق می افتاد! خدایی که من دارم با آگاهی بیشتری در حال چیدن مسیر زندگی من است. زمانی چید که من لازم داشتم.

شاید آن حرف هایی که در چند برنامه زنده گفتی و رسما اشتباهت را فریاد زدی به این دلیل بوده باشد که تو آن زمان در دهه سوم زندگی ات بودی و هنوز وارد دهه چهارم (از ۳۰ تا ۴۰ سالگی) نشده بودی! یعنی شاید اگر الان این اتفاق می افتاد هیچ وقت در یک رسانه ملیاز اشتباهت حرف نمی زدی.

چرا حرف می زدم شاید محکم تر هم حرف می زدم. اشتباه، اشتباه است. حال در هر سن و سالی که باشی، مهم این است که بفهمی اش. شاید بهتر از آن است که بگویم که اگر این اتفاق الان می افتاد قطعا این فیلم را اصلا بازی نمی کردم. حتی با هر «باید» و «جبری»!

گفتگو و عکس‌های جدید از حامد کمیلی

پس درست است که می گویند مردها بعد از ورود از مرز ۳۰ سالگی پخته تر از قبل حرف می زنند و رفتار می کنند.

خیلی معتقد به سن و دهه نیستم، چون همیشه گفته ام هر روز تو می تواند پخته تر از دیروزت باشد، مهم این است که درست نگاه کنیم. می دانی بزرگ ترین مشکل ما چیست؟ بزرگ ترین مشکل ما این است که از یک مقطع به بعد یادمان می رود نگاه کنیم! اصولا نگاه کردن ما به زندگی مان در دوره ای از زندگی اتفاق می افتد که اسمش «کهنسالی» است! تا حالا به این موضوع دقت کردی که اصولا آدم های مسن بیشتر از بقیه آدم ها می نشینند و به تجربیاتی که در طول زندگیشان رخ داده نگاه می کنند؟ به نظر من تمام سورپرایزهای خدا در لحظه «اکنون» وجود دارد، در حالی که همه مان آنقدر درگیر گذشته و به امید آینده مان هستیم که از این لحظه غافل می شویم و فراموش می کنیم واقعیت همین لحظه است و بزرگ ترین هدیه های خداوند در همین لحظه است که به دست ما می رسد. این لحظه مستمر است که داریم نفس می کشیم اما همه مان غافل از این لحظه ایم! اگر همین الان به چندتا از بیمارستان های روانی مان سر بزنی خواهی دید ۹۰ درصد آنهایی که بستری هستند آدم هایی هستند که گره ای در گذشته زندگیشان آزارشان می دهد و به این روز انداخته شان. از آن طرف خیلی از آدم ها نیز هستند که مدام درگیر آینده اند! یعنی معتقدند که حتما چیزی در آینده باید برایشان اتفاق بیفتد که تازه حالشان خوب شود! دکتر «وین دایر» جمله عجیبی دارد: «موفقیت یک نقطه نیست که بهش برسیم، بلکه موفقیت یک نظام است.» می دانی چرا روزهای تعطیل جاده چالوس از همه جا شلوغ تر می شود؟ هدف همه شمال و رفتن به کنار دریاست ولی چرا همه جاده چالوس از همه جا شلوغ تر می شود؟ چون مسیر برایمان مهم است؛ چیزی که در زندگی یادمان می رود! یعنی در زندگی می گوییم حالا وقتی خانه و ماشینم را خریدم و سندشان به نامم خورد دیگر هیچی نمی خواهم و حالا می شود زندگی کرد! وقتی درآمدم ماهی اینقدر شد یا برای خانواده ام فلان شرایط را مهیا کردم تازه می شود زندگی کرد! منظورم این است که همیشه باید به یک چیزی در آینده برسیم تا حالمان خوب شود! پس الان چی؟ مگر غیر از این است که جایگاه امروزمان روزگاری آرزوی دوران بچگی و نوجوانی مان بوده است؟ واقعا همین الان به زندگی امروزت یک نگاهی بکن؛ روابطت، میزان درآمدت، جایگاهت و خیلی چیزهای دیگر. شاید در حد ایده آل نباشد ولی در شرایطی قرار داری که شایددر دوران کودکی ات می گفتی «آخ آخ، کاش روزی بتوانم فلان کار را انجام بدهم.» خب چرا الان ازش لذت نمی بریم؟ چرا همه اش به طمع یک چیز در آینده در حال دویدن هستیم؟ اینها به این معنا نیست که ما برای آینده مان هدفی نداشته باشیم، اتفاقا من خودم پر از هدف و امید به آینده ام اما نه به قیمت اینکه این لحظه را از دست بدهم. این لحظه تقدس ویژه ای برای من دارد چون تنها دارایی من به حساب می آید. گذشته و آینده یک ایده ذهنی است. آینده چیزیست که دارم به سمتش می روم و با آگاهی در حال هدایت این لحظه ام به سمت آینده هستم. اگر امروز با تو نشستم و دارم حرف می زنم، قطعا در راستای رسیدن به اهداف آینده ام است اما به این معنا نیست که بگویم فقط این لحظه بگذرد تا به آینده ام برسم! من از این لحظه لذت می برم… با تمام وجودم هم لذت می برم. لحظه اکنونت را جاودان کن.

شاید چون همه مان یک جورهایی مدام در حال حرض زدنیم دیگر نمی توانیم از لحظه حال مان لذت ببریم!

آره، شاید. ببین در روانشناسی فلسفه ای وجود دارد به نام «فلسفه امید» که می گوید «یه روزی، یه جایی، یه وقتی… صبر داشته باش… صبر داشته باش.» فلسفه ایست که باعث می شود همه مان سختی هاییکه درگیرشان هستیم را با شعور پشت سر بگذاریم اما معنایش هم این نیست که لحظه اکنون مان را نادیده بگیریم. من مردهای زیادی را دیده ام که هر روز به سختی کار می کنند تا درآمد خوبی داشته باشند تا خانواده هایشان در آرامش و آسایش زندگی کنند؛ این اصلا اتفاق بدی نیست ولی همیشه می گویم خب مگر تو این همه کار نمی کنی تا کنار خانواده ات خوشحال باشی و لذت ببری؟ پس چرا الان که کنار همدیگرید حال تان با هم خوب نیست؟ بعد از چند وقت، زمانی که یک نفرشان از جمع خانواده شان جدا می شود همه شان می گویند «یاد گذشته ها بخیر!» خب تو که از گذشته ات هیچ لذتی نبردی، چون همه اش در حال دویدن بودی! همه مان آرزوهایی داریم که برای محقق شدن شان تلاش می کنیم. به نظر من انسانی که آرزو یا امیدنداشته باشد مریض است یا حداقل کامل نیست؛ «قدرت ذهن» و «تصمیم گیری برای آینده» یکی از بزرگ ترین هدیه های خداوند به بندگانش است؛ اینکه ببینی چه چیزهایی را دوست داری و برای رسیدن به آنها ایده آل ها و مسیری را مشخص می کنی و آن را در پیش می گیری، ولی نه به قیمت از دست دادن این لحظه. یکی از بزرگ ترین ایرادهای ما آدم ها این است که خیلی از معجزات خداوند را که در همین لحظه حال اتفاق می افتاد را نمی بینیم، بعد می گوییم «پس چرا اینقدر سرعت مان کُند است؟!» به خاطر اینکه برای خدا هیچ تفاوتی ندارد که به تو هزار تومان ببخشد یا ۱۰۰ میلیون تومان. واقعا برای آن خدای بی نهایتی که بهش معتقدیم هیچ تفاوتی نمی کند چقدر ببخشد. یکی از اتفاقات بد زندگی بعضی از ما آدم ها این است که حتی آرزوهایمان را هم فراموش کرده ایم و در یک مسیر تکراری قرار گرفته ایم؛ و این بدترین لحظه برای یک انسان است که در روزمرگی و تکرار گیر بیفتد و آرزوهایش را از دست بدهد؛ آن موقع است که زندگی هم جذابیت هایش را برای او از دست خواهد داد. راه حل همه حال های ما درون ما قرار دارد. مثل این می ماند که بروی دکتر بگویی من این سه نقطه از بدنم درد می کند. بعد دکتر بیاید برایت یک نسخه بنویسد وبگوید این داروی مادرتان است، این برای همسرتان، این را بدهید خواهر و برادرهایتان بخورند، این داروی مادر خانم تان و این هم برای دوستان تان! همه اینها تغییر بکنند تا تو حالت خوب شود! معتقدم کلید همه چیز درون خود آدم قرار دارد. سهراب سپهری شعر عجیبی دارد که می گوید «بر خود خیمه زن.» معبد فیلادلفیا مکانیست که پیشگوهای زیادی آنجا هستند و آدم های زیادی پیش آنها می روند تا از آینده شان باخبر شوند! بالای آن معبد بزرگ نوشته شده است «خودت را خوب بشناس.» حتی در تفکرات مذهبی مان هم به مراتب آورده شده است که «خودت را بشناس.» چقدر باید در این باره صحبت شود که بفهمیم همه چیز درون خودمان است؟ انیشتین در یک جمله عجیب و قدرتمند می گوید «نگاهتان را عوض کنید تا دنیای تان عوض شود.» دنیایتان… به همین قدرت… این قانون به لحاظ علمی هم ثابت شده است.

قبل از اینکه بیایم اینجا می دانستم مطالعات روانشناسی زیادی داری، برای همین پیش خودم می گفتم احتمالا اگر روزی به هر دلیلی تصمیم بگیری یا مجبور شوی بازیگری را کنار بگذاری یکی از چند شغلی که می توانی از قبالشان درآمد داشته باشی همین روانشناسی است. حالا دیگر مطمئن شدم!

البته من خودم را روانشناس نمی دانم بلکه تنها یک علاقه مند به مباحث روانشناسی هستم؛ برای همین مطالعات روانشناسی دارم. البته این را دور از رشته خودم و بازیگری نمی دانم. معتقدم یک بازیگر خوب باید موسیقی را بفهمد، باید مردم شناسی را بداند و خودش را بشناسد.

حالا اگر بخواهی به عنوان یک فعال در زمینه روانشناسی خوانندگان نشریه ما را راهنمایی کنی، کدامیک از کتاب هایی که در سال های اخیر در این زمینه خواندی تاثیر عجیبی روی ذهنیت و مسیر حرکتت به سمت پیشرفت داشته است؟

ببین به نظرم برای کسی که تازه می خواهد وارد این مسیر شود و تازه به قدرت های درونی خودش آگاه شود و ایمان پیدا کند پیشنهاد می کنم کتاب دکتر «وین دایر» با عنوان «باور کنید تا ببینید» را مطالعه کنند،آقای «اکهارت توله» کتابی به نام «جهانی نو» دارد که به نظرم این کتاب ها برای کسی که بخواهد متوجه شود درونش چه می گذرد و چه توانایی هایی دارد بسیار مفید است. اصولا در کلاس ها و سخنرانی هایی که در مجامع مختلف دارم خیلی به این بحث تاکید می کنم که تا زمانی که خود آدم ها نخواهند بفهمند، نمی توانی چیزی را بهشان بفهمانی، چون معتقدم این آگاهی و شعور درون همه انسان ها وجود دارد و این جزوی از عدالت خداست؛ فقط میزان آگاهی و فهمیدن مان از این عدالت است که متفاوت است.

موافقی یک مقدار بحث مان را عوض کنیم؟

آره، حتما.

در دوران کودکی یا نوجوانی ات اتفاق می افتاد کاری را با علم بر اشتباه بودنش انجام بدهی اما بگویی خب فوقش انجامش می دهم اما بعد بابتش عذرخواهی می کنم؟!

آره (خنده) به وفور کارهایی را انجام می دادم که برایم جذابیت داشت و اسم شان شیطنت بود و نمی توانستم جلوی خودم را برای انجام ندادنشان بگیرم! دوست داشتم حتما تجربه شان کنم و می گفتم نهایتش می روم عذرخواهی می کنم! (خنده) البته دوز این شیطنت ها متفاوت بود، اما خیلی زیاد این کار را انجام می دادم و جزو پایه های زندگی ام بود! (خنده جمع) این همان سورپرایز شدن است که راجع به آن حرف زدیم.

پس می شود اینطوری گفت که سیاستمدار خوبی هستی و خیلی جاها می توانی خودت را بزنی به آن راه که انجامش می دهم نهایتا با یک عذرخواهی قضیه را جمع می کنم؟

بستگی به دوز آن شیطنت داشت! (خنده) خب یک جاهایی قضیه فراتر از آن می رفت که تصورش را می کردم که ممکن است ایجاد مشکل کند! یعنی خیلی گنده تر از آن چیزی می شد که فکر می کردم و یکهو می دیدم چقدر اتفاقات عجیب و غریبی بعد از انجامش افتاده است! آره، ممکن است در آن لحظه رفتارهای متفاوتی از تو سر بزند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. البته هیچ وقت سعی نمی کردم منکر انجام آن کارها شوم یا از زیرشان شانه خالی کنم، هر چند در پذیرفتن تاوان انجامشان نق می زدم اما در نهایت حتما می پذیرفتم شان.

این اتفاق در کارت هم افتاده؟ البته خب افتادنش که افتاده است! اینکه تو در کاری بازی کردی که بعدها بابت حضور در آن عذرخواهی کردی! حالا حضور در آن کار آگاهانه اتفاق افتاد یا ناخودآگاهانه؟

نه، اگر منظورت درباره فیلم «پایان نامه» است که بعدش آمدم در رسانه و بابت حضور در آن از مردم عذرخواهی کردم که باید بگویم نه، واقعا اینگونه نبود. می دانی چه بود؟ بعضی مواقع انسان ها در شرایط خاص تصمیم های خاص می گیرند. واقعا در آن دوره در شرایط خاصی قرار داشتم که مجبور به آن انتخاب شدم. واقعا مجبور به انتخاب شدم. نمی توانم دلایل بیشترش را برایت توضیح بدهم، به هر دلیلی که دوست داری بنویسش، نمی توانم بیشتر از این توضیحش بدهم ولی مطمئن باش یک روزی داد خواهم زد، یک روزی حرفم را می زنم… با تمام قدرت. منتظر آن روز که بتوانم حرفم را بزنم هستم.

پس کلی حرف نگفته داری که مثل یک بغض بزرگ در گلویت مانده است؟

دقیقا، ولی یک روزی خواهم گفت.

بنابراین شاید معتقدی نگاه آدم ها و طرفدارهایت عادلانه نیست و یک جورهایی در حال قضاوت اشتباه درباره تو هستند؟

نه، آنها حق دارند از دست من ناراحت باشند. شاید آن روز که حرف هایم را بزنم نگاهشان عوض شود ولی تا آن روز ازشان انتظار دارم که سکوتم را درک کنند. بعد از بازی در آن کار یک سال و نیم سکوت کردم و این سکوت نه به معنای این بود که حرفی برای گفتن ندارم. مردم ما خیلی باشعورتر از این حرف ها هستند و حداقلش این است که برای آن آدم هایی که باشعورتر از این حرف ها هستند خیلی ارزش قائلم. هر کسی می تواند هر جور دوست دارد درباره من قضاوت کند، حتی بعد از آن که دلایلم را توضیح بدهم. تنها انتظارم این است که سکوتم را درک کنند. من به مردمم قول جبران داده ام و دارم تمام سعی ام را برای محقق شدن این قول انجام می دهم. ترجیح می دهم دیگر درباره آن صحبت نکنم.

آن روز نزدیک است یا دور؟

با تمام وجودم دارم تلاش می کنم آن روز هر چه قدرتمندتر نزدیک شود. یک جمله است که می گوید «گوش کن با لب خاموش سخن می گویم.» من الان در آن شرایط قرار دارم. معتقدم درد انسان را بزرگ  می کند. خدا برای من خواست و من این درد را پذیرفتم. هر چند امروز دیگر اسم آن را «درد» نمی گذارم بلکه می گویم از آن کادوهایی بود که خداوند در یک بسته بندی عجیب و غریب به من داد. آن اتفاق کمک زیادی به بینش و جهان بینی ام کرد. باعث شد با دقت بیشتری به آدم های اطرافم و کاری که انجام می دهم نگاه کنم. همه می دانیم که انسان جایز الخطاست. گرچه امروز جزو کارهاییست که سرم به واسطه بودن در آن بالا نیست که اگر بود بابت حضور در آن رسما از مردمم عذرخواهی نمی کردم اما چیزی که اتفاق افتاده این است که بابت دردهایی که به خاطرش کشیدم درس های زیادی به من آموخت که برای من لازم بود. من معتقدم هیچ چیز خدا اتفاقی نیست.

یادم است در همان برهه از زمان یکسری اتفاقات عجیب و غریب دیگر هم در حال رخ دادن بود! مثلا اینکه مدام می شنیدیم حامد کمیلی از ایران رفت و این حرف ها! قضیه چه بود؟ واقعا قصد داشتی بروی؟

بله من واقعا می خواستم از ایران بروم؛ به این دلیل که داشتم جبر سنگینی را تحمل می کردم و نمی توانستم حرفم را بزنم! ولی فقطاجازه دادم آن درد درون من بزرگ شود.

یعنی گفتی می ایستم و می جنگم؟

نه اتفاقا فرصت جنگیدن نداشتم. جنگ مال وقتیست که بگویی تو آن ور میدان بایست و من این ور میدان، خب، همه چیز عادلانه است حالا شروع کنیم به جنگیدن؛ اگر تو شمشیر دستت است، من هم شمشیر دارم. اگر تفنگ دستت است من هم دستم است. به این می گویند جنگ. نه، نایستادم تا بجنگم بلکه وایستادم تا… ولش کن، روزی که خواستم حرف هایم را بزنم حتما همه چیز را تعریف خواهم کرد.

بی زحمت اسم چندتا از بازیکن های تیم ملی بسکتبال را برایمان بگو!

(خنده) داری وارد بازی می شوی با من! (خنده) به تو می گویند سیاستمدار نه به من!

نه، چون می دانم قبلا بسکتبال بازی می کردی پرسیدم. گفتم شاید هنوز این ورزش را دنبال می کنی.

آره، حقیقتش این است که چند وقتیست از بسکتبال فاصله گرفته ام، ضمن اینکه یکی از ایرادهای من این است که خیلی نمی توانم اسم آدم ها را حفظ کنم. الان هم تنها در حد آماده نگه داشتن بدنم باشگاه بدنسازی می روم و ورزش می کنم، چون تا الان که فرصت نکردم دوباره سراغ ورزش تخصصی خودم بروم.

سیروس مقدم با تو قهر کرده است؟

نه، چطور؟

پس چرا دیگر مثل «اغماء» و «پیامک از دیار باقی» برای نقش های سریال هایش سراغ تو نمی آید؟

چون فرصت همکاری مجدد برایمان میسر نشده است. ببین خب من چند سال بود که در تلویزیون کار نکرده بودم. بعد از آخرین تجربه تلویزیونی ام ترجیح دادم در سینما باشم و این روند با فیلم «دو خواهر» شروع شد تا امروز که دیگر در تلویزیون کار نکرده بودم تا همین سریال «پروانه.» واقعیتش این بود که تصمیم نداشتم فعلا در تلویزیون کار کنم ولی خب سریال «پروانه» پیشنهاد وسوسه برانگیزی بود. تا قبل از این با آقای «جلیل سامان» کارگردان پروانه تجربه همکاری نداشتم و فقط کار «ارمغان تاریکی»شان را دیده بودم و بعد ازدیدن آن بود که به شدت برای کارشان احترام قائل شدم. در واقع زمانی درگیر «پروانه» شدم که فیلمنامه اش را خواندم و به شدت وسوسه شدم در آن بازی کنم چون به نظرم یک کار  بسیار متفاوت آمد و تصمیم گرفتم به تلویزیون برگردم.

شنیدم وقتی می خواستی این کار را انتخاب کنی استرس و نگرانی زیادی داشتی؟

بله، چون من بعد از تجربیاتی که داشتم به شدت نسبت به اینکه نکند این کار هم دوباره بخواهد بحث سیاسی مطرح کند. چون به شدت داشتم از این مسئله فاصله می گرفتم و پیشنهادهای اینچنینی را رد می کردم و دوست داشتم به عنوان یک بازیگر کاملا خارج از این فضا دست به انتخاب و کار بزنم. بعد از آن تجربه تلخ بود که این نگرانی همیشه همراهم می آمد ولی بعد از آن جلسه ای که با آقای سامان و سهراب پور گذاشتم، خیالم راحت شد که داستان «پروانه» قرار است در بستری از تاریخ گذشته مان داستان یک درام عاشقانه را روایت کند. امروز هم خوشحالم که در این کار بازی کرده ام، چون «پروانه» یکی از عاشقانه ترین درام هاییست که تا امروز تجربه کرده ام.

شنیدم سر سریال «پروانه» یکسری اتفاقات عجیب و غریب مثل ربوده شدن بازیگر زن سریال یا لو رفتن داستان فیلمنامه و ضرر دو میلیاردی به پروژه افتاده است.

داستان ربوده شدن بازیگر خانم سریال که شایعه ای بیش نبود که وقتی خودمان هم شنیدیم سورپرایز شدیم ولی راجع به قضیه دوم باید بگویم بله، یک کوتاهی از طرف شبکه صورت گرفت که به شکل غیر متعارفی بخشی از داستان کار ما آمد تعریف شد ولی درایت آقای سامان و بچه های تولیدمان این بود که آمدند به شکل متفاوت و هوشمندانه ای داستان «پروانه» را تغییر دادند تا همان سیستم غافلگیری برای بیننده اتفاق بیفتد. میزان این خسارت را باید از تهیه کننده مان بپرسیم ولی به صراحت می گویم که هیچ کس غیر از آقای سهراب پور نمی توانست این کار را با این شرایط پرداخت تلویزیون جمع کند. این کار به واسطه شرایط ساختش متفاوت با سریال های امروزی تلویزیون است و امیدوارم مسئولین سازمان صداوسیما این تفاوت را فراموش نکنند.

پیشنهادهایی که به دستت می رسد فقط فیلمنامه هایی در زمینه سینما و تلویزیون است یا نه ممکن است پیشنهاد اجرا در یک برنامه تلویزیونی هم به تو بشود؟

خب پیشنهادات متفاوتی می شود؛ برای اجرا، صداپیشگی، کارهای تبلیغاتی و… . ولی فعلا تمرکزم روی کار اصلی ام گذاشته ام.

مثلا ممکن است یک روز اجرای احسان علیخانی را ببینی و بگویی من که از این آدم بهتر اجرا می کنم؟

نه هیچ وقت همچین کاری نخواهم کرد.

خب ممکن است با توجه به خوب صحبت کردن و چهره ات بتوانی خیلی راحت از پس این وظیفه هم بربیایی؟

همان قدری ممکن است که بچه های مجری هم بیایند یک بازی خیلی بهتر از من انجام دهند. ببین من کاری را انجام می دهم که دوست داشته باشم؛ اگر کاری را دوست داشته باشم مطمئن باش که انجامش خواهم داد. نه اینکه اجرا را دوست نداشته باشم ولی اولویت های پررنگ تری در زندگی ام وجود دارد. الان دلیل موجهی برای انجام کارهای اینچنینی ندارم، پس انجامش نمی دهم. مطمئن باش روزی که دلیل موجهی برای انجام دادن این کار پیدا بکنم، انجامش خواهم داد؛ به همین راحتی. برای خودم خیلی چهارچوب تعریف نمی کنم. بی شک وقتی بتوانی در کاری حضور داشته باشی که در آن تخصص داری و حرفی برای گفتن داری لذت بخش تر است.خیلی ها را دیدیم که می گویند چرافلان بازیگر می رود می خواند یا فلان مجری بازیگر می شود؟ اصلا به این تفکیک معتقد نیستم. در همان هالیوود هم که نگاه کنی خیلی از بازیگرهایشان ممکن است در کنار بازیگری، کارگردانی یا خوانندگی را هم تجربه کنند ولی استفاده نادرست از این اتفاق است که ممکن است بد دربیاید. زمانی انجام یک کار به غیر از حرفه اصلی ات قشنگ است که آن را با شعور و توانایی کامل انجام دهی. غیر از این است که اگر آدمی یک کار خوب انجام دهد همه مان از گوش کردن به آن یا دیدنش لذت می بریم؟

مثل اینکه در زندگی حامد کمیلی چیزی به اسم «غم نان» وجود ندارد که اینقدر راحت می گوید حاضر نیست هر کاری انجام دهد؟ یعنی زندگی ات را به گونه ای تعریف کرده ای که از نظر مالی  وابسته بازیگری و هنر نباشی؟

نه، اتفاقا من هم غم نان و دغدغه دارم. زندگی من هم دارد با معادلات مالی جابه جا می شود، چراکه روی پاهای خودم ایستاده ام. دارم سعی می کنم خودم را از این وابستگی به سینما و بازیگری رها کنم. خدا استاد سمندریان را رحمت کند. زمانی که می خواستم دانشگاهم را انتخاب کنم با ایشان صحبت کردم، چون آن زمان ایشان به دانشگاه اصفهان می آمدند و تدریس می کردند و آن زمان دبیرستانی بودم ولی همیشه به پلاتوی دانشگاه می رفتم و پایان نامه بچه های دانشجوی تئاتر را بازی می کردم. استاد سمندریان به من لطف کرده بودند و اجازه داده بودند در کلاس هایشان شرکت کنم. در مرحله انتخاب دانشگاه بودم که رفتم با ایشان مشورت کنم که یک جمله به من گفتند که شاید ابتدا معنایش را درک نکردم ولی بعدها که به آن فکر کردم، دیدم چه جمله بزرگی است؛ ایشان گفتند «سعی کن هنرمند باشی، نه هنرپیشه.»

هنرمند با هنرپیشه تفاوت عجیب و غریبی دارند؛ زمانی که هنرپیشه شوی همه چیز زندگی ات تغییر می کند و بازیگری تبدیل به پیشه ات خواهد شد. شاید تجربه هایی در زندگی ام که جزو تجربه های مثبتم به حساب نمی آیند به این دلیل بوده که بعضی وقت ها تصمیم هایی از روی جبرهایی گرفتم که آن خیلی هایشان می توانند به خاطر مباحث مالی اتفاق افتاده باشند. برای خیلی از بازیگرهای دیگر هم این اتفاق می افتد و به هیچ وجه نمی توانی آن را زیر سوال ببری. جای تاسف برای ما بازیگران است که وقتی نقشی بهمان پیشنهاد می شود مثل خیلی از بازیگران کشورهای دیگر برویم با تمام وجود مدت ها درباره اش مطالعه و تمرین کنیم و در همان شرایط زندگی کنیم اما متاسفانه این اتفاق در ایران نمی افتد و این ضعف است. تاسف می خورم برای کشوری که افتخارش فرهنگش است و هنوز این ضعف در آن دیده می شود.

ما در ایران بازیگرهای بزرگی داریم. خیلی بزرگ… که اگر شرایط حرفه ای برایشان مهیا باشد می توانند دنیا را تکان دهند. همین الان با همین محدودیتش دارد این اتفاق برایمان می افتد؛ نمونه اصغر فرهادی که نشان داد می شود فعل خواستن، توانستن است را صرف کرد. اینکه ما قدرش را ندانستیم یک بحث دیگر است. با استناد به همان جمله «غیر ممکن، غیر ممکن است» می گویم همه چیز ممکن است به شرطی که بخواهیم. نمی توانیم منتظر بنشینیم تا همه شرایط ایده آل شود و وقتی این اتفاق افتاد تازه شروع کنیم. من هم دارم سعی امرا می کنم در مسیر به وجود آوردن شرایط ایده آل حرکت کنم. اتفاقی که الان در ایران دارد رخ می دهد همین است؛ به نظرم سینمای بین الملل ایران به ویژه بعد از اسکار اصغر فرهادی نسبت به گذشته جایگاه بسیار ویژه تری پیدا کرده است. بزرگ ترین تاسفم برای این است که خیلی ها تلاش کردند ماجرای اسکار را تبدیل به یک ماجرای سیاسی کنند؛ افتخاری که بزرگ ترین افتخار کشورمان به حساب می آید! فرصت برگزاری یک بزرگداشت و تبریک به اصغر فرهادی سر دلمان ماند! این درد بدیست.

کلا کجایی؟ خیلی از بازیگرها کنسرت می روند، در بزرگداشت ها شرکت می کنند، اکران خصوصی ها را می آیند اما تو هیچ جا نیستی و هیچ تصویری از تو در رسانه ها نیست! خودت می خواهی از این مجامع دور باشی یا دلیل دیگری وجود دارد؟

اتفاقا من در دل همین جامعه ام اما سعی می کنم از این نمایش دادن ها فاصله بگیرم. شاید جاهایی که دوربین حضور داشته باشد کمتر بروم چون دوست دارم در زندگی شخصی ام دیگر خودم باشم. ببین ناخودآگاه آن دوربین ها تو را دوباره وارد چهارچوبی می کنند که باز از «منِ منِ واقعی ات» دورت می کند. من به اندازه کافی جلوی دوربین بازی می کنم بنابراین دوست ندارم در زندگی شخصی ام هم بازی کنم! دوست دارم زندگی خصوصی خودم را داشته باشم.

زبان سرخی داری ها! خیلی قشنگ حرف هایت را زیر پوستی می زنی و اصلا هم نمی گویی ممکن است به یکسری از همین دوستان بازیگری که در این محافل حضور دارند بربخورد!

نه به خدای خودم قسم می خورم که قصد کنایه زدن به کسی را نداشتم و تمام بحثم به نگاه متفاوت آدم ها به زندگی برمی گردد که هر کس با جهان بینی خودش به زندگی نگاه می کند. ببین شاید زمانی برسد که من هم بیایم دوباره در صدر خبرها قرار بگیرم، از عمد هم این کار را بکنم که می کنم! ولی به وقت مناسبش. صبر داشته باش…

گفتگو و عکس‌های جدید از حامد کمیلی



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1913
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

 بازدید

 

گفتگو جدید با لیندا کیانی / ازدواج نکرده ام

روزنامه تماشا:  از آنجایی که بازیگران سریال پایتخت همگی در مطبوعات و نشست های مختلف به وفور درباره این مجموعه صحبت و مصاحبه کرده بودند به گزینه ای رسیدیم که در این مدت نه مصاحبه کرده و نه راضی به حضور در نشست های مختلف شده یعنی لیندا کیانی بازیگر نقش شعله. او که اصلا حاضر به مصاحبه نبود در نهایت به خاطر احترام به خوانندگان «تماشا» راضی به گپ شد که در ادامه می خوانید: معمولا در ایران سری سازی زیاد تجربه خوبی از آب درنمی آید و همچنان قسمت اول فیلم ها و وسریال های دنباله دار جذابتر از باقی قسمت هاست اما درباره «پایتخت ۲» عکس این اتفاق افتاد و قسمت دوم پرطرفدار و جذابتر از آب درآمد. فکر می کنی مهمترین دلیل این اتفاق چیست؟

- وقتی آقای مقدم تصمیم بگیرد که کاری را برای دومین بار شروع کند حتما به نتایج جدی رسیده که می خواهد این کار را عملی کند، چون اینقدر تجربه در چنته اش هست که بی گدار به آب نزند؛ همینطور محسن تنابنده و دیگر باتجربه های گروه تولید. وقتی من به این گروه وارد می شوم هم نتیجه اعتمادی است که به همه این آدم های حرفه ای دارم. درست می گویی، من این را می دانم که این اتفاق ریسک است و تا الان هر کسی که این کار را انجام داده نتیجه خوبی نداشته اما آقای مقدم اینقدر حرفه ای است که به کاری که انجام می دهد اطمینان کامل دارد.

چقدر با من موافق هستی که تغییر مدام لوکیشن در قسمت دوم و از این شهر به آن شهر رفتن عامل جذابیت این سریال شده است؟

- این تغییر لوکیشن ها خیلی کمک می کند اما به نظرم اینقدر داستان جذابیت داشت که حتی اگر این سفرها هم اتفاق نمی افتاد باز هم مخاطب سریال را دنبال می کرد. شما نگاه کنید می بینید که «پایتخت ۱» هم مورد توجه واقع شد با اینکه فقط در تهران بود اما موافقم لوکیشن حتما موثر است.

شنیده ایم که سیروس مقدم از آن دسته کارگردانان سختگیر است. با توجه به اینکه این چهارمین همکاری تو با این کارگردان است کمی درباره او برایمان بگو.

- آقای مقدم آدم سختگیری از آن لحاظ که سختگیری هایش آزاردهنده باشد نیست؛ اما همیشه روز اول سنگش را با بازیگر وامی کند و من بازیگر می فهمم که باید چه کاری انجام بدهم. او اصولا جوری با بازیگر برخورد می کند که من به خودم اجازه کم کاری و خطا کردن نمی دهم. آقای مقدم اینقدر سر هر سکانسی انرژی دارد که اگر از بیرون نگاه کنی با دیدن انرژی سیروس مقدم تصور می کنی که اولین سکانس کار است. اصلا نمی توانی بگوییب که خسته ای یا حوصله نداری! بگذار اینطور بگویم که ایشان اصلا بداخلاق نیستند و همیشه لبخند به لب دارد اما به شدت منظم است.

لیندا کیانی در اولین گفت و گوی مطبوعاتی اش

محسن تنابنده دست راست سیروس مقدم در «پایتخت ۲» بود. با او قبلا همکاری نداشتی؟

- نه؛ این اولین همکاری من با محسن تنابنده بود چون ایشان بازیگردان بودند من و بقیه تیم هر جوری که ایشان می خواستند باید بازی می کردیم.

تنابنده از آن دست هنرمندانی است که به شدت پر از ایده و خلاقیت است. قبول داری؟

- خیلی. محسن تنابنده برای هر دیالوگ و سکانس ایده های جالبی داشت. من همیشه قبل از هر سکانس یک سری ایده جهت بازی جلوی دوربین برای خودم دارم اما در طول فیلمبرداری «پایتخت ۲» می دیدم که محسن تنابنده نگاه و ایده هایش با همه ما فرق دارد و نگاهش واقعا متفاوت است و افکاری به ذهنش می رسد که در حالت عادی به ذهن هر کسی نمی رسد.

لیندا کیانی در اولین گفت و گوی مطبوعاتی اش

چرا اینقدر در سینما کم فروغی و در تلویزیون پرفروغ؟

- سینمایی هایی که به من پیشنهاد می شود اینقدر معمولی است که ترجیح می دهم در یک سریال خوب بازی کنم تا یک فیلم معمولی. الان دچار یک ترس بزرگ از بازی کردن در سینما شده ام، اینقدر روی پیشنهادهای سینمایی ام فکرح و تحقیق می کنم که در نهایت هر بار به این نتیجه می رسم که نروم بهتر است. حس می کنم در سینما یک ذره بین خیلی قوی روی کار آدم است که هر چقدر هم خوب باشی ممکن است به خاطر کم کاری بقیه زیر سوال بروی. من تجربه این را داشته ام که به خاطر یکی دوتا از کارهای سینمایی ام که خودم هم می دانم خیلی بد بوده زیر خنجر انتقادات وحشتناک رفتم. روی تیم خیلی حساس شده ام.

روی فیلمنامه به شدت زوم می کنم و همینطور بازیگرانی که قرار است با آنها کار کنم. وقتی می بینیم که بازیگران تراز اول با سر پیشنهاد بازی در کارهای سیروس مقدم را در تلویزیون می پذیرند خب چرا باید بیایم و ریسک کنم و در سینما کاری را بپذیرم که آخرش اتفاق دلچسبی از آب درنمی آید؟

گفتگو جدید با لیندا کیانی / ازدواج نکرده ام

ماجرای آن عکسی که از تو در اینترنت پخش شده و همه می گویند همسرت است، چیست؟

- من ازدواج نکرده ام و این عکس را در پشت صحنه یک تله فیلم با ایمان حضرتی گرفتم، همین.

اغلب سکانس های حضورت در این سریال با آن دوقلوها بود. کار کردن با بچه خیلی سخت است؛ نه؟

- کار کردن با بچه که واقعا سخت است اما این دوتا اینقدر دوست داشتنی هستند که دلم برایشان تنگ شده است. از وقتی فیلمبرداری تمامشده روزی نیست که من به عکس هایم با این دوتا نگاه نکنم و یادشان نباشم. اینقدر جفتشان باهوش بودند که گاهی واقعا دلم برای آن شیطونی های شیرین شان هم تنگ می شود.

در قسمت اول «پایتخت» حضور نداشتی و به همین خاطر دوست دارم بدانم که کدام یک از کاراکترهای قسمت اول را بیشتر از همه دوست داشتی؟

- من آن سال عیدت نتوانستم ببینم اما بعد از آن دی وی دی اش را گرفتم و ۳-۲ بار هم دیدم و خیلی دوستش داشتم. همه آدم های این خانواده را دوست دارم؛ از نقی تا ارسطو تا باباپنجعلی و مهربانی های هما.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1763
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

کیکاووس یاکیده (زاده بهمن ۱۳۴۷ در تهران) دوبلور و شاعرو بازیگر ایرانی است.یاکیده اخیرا کتابی با نام بانو و آخرین کولی سایه فروش از طریق انتشارات کاروان، منتشر کرده که رویکردی متفاوت به شعر سپید است و به نوعی هایکو وارهایی بسیار ملموس

کیکاووس یاکیده

 

کیکاووس یاکیده

کیکاووس یاکیده

او در نقش احمد دوست محمد رضا گلزار در فیلم آتش بس و در فیلم زن زیادی اثر تهمینه میلانی و همچنین در نقش جمشید کاظمی در سریال هوش سیاه و هم چنین درنقش دکتر بهداد در فیلم شهر دقیانوس به بازیگری پرداخته است.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1700
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

بیوگرافی و عکس جدید مهدی سلطانی سروستانی بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون

بیوگرافی مهدی سلطانی

بیوگرافی مهدی سلطانی سروستانی :

مهدی سطانی(بازیگر سینما,تئاتر و تلویزیون) متولد سال ۱۳۴۰ در شیراز می باشد و لیسانس بازیگری خود را از دانشکده هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) گرفته‌است. همچنین وی فوق لیسانس کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر در سال ۱۳۷۸، دکترای تئاتر از دانشگاه آوینیونAvingon فرانسه در سال ۱۳۷۸ و عضو هیثت علمی گروه تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می‌باشد

بیوگرافی مهدی سلطانی

مهدی سلطانی,جدیدترین عکس از مهدی سلطانی بازیگر ایرانی

وی همچنین در تئاتر و سریال های زیادی از جمله: در مسیر زاینده رود,حقیق در آینه,دیوار و در حال حضار در مجموعه مادرانه به ایفای نقش پرداخته است



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1555
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.

عکس و بیوگرافی مهران مدیری    

 

دی15

• متولد دی ماه سال 1340، پدر و مادرش اراکی هستند اما او در تهران به دنیا آمد. • پدرش کارمند وزارت نیرو است و مهران آخرین فرزند یک خانواده شش نفره، او سه برادر بزرگ تر از خود دارد. • بزرگ ترین برادرش از پیانیست های قابل است و برادر دومش نقاش و گرافیست. در خانواده مدیری هنر اهمیت فراوانی دارد. • از پنج سالگی با موسیقی آشنا شد و از 12 سالگی تنها به موسیقی کلاسیک گوش می داد. او یکی از کامل ترین آرشیوهای موسیقی کلاسیک را دارد.

• در کودکی زیاد شر و شور نبود اما بسیار کنجکاو بود، به طوری که در غیاب برادرش به اتاق او می رفت و تمام کتاب های نقاشی اش را زیر و رو می کرد. • برادر نقاشش (حمید) در سوئد زندگی می کند. هنر و ادب موجب شد تا مهران تاثیر فراوانی از او بگیرد. • اولین تئاتر زندگیش را در دبستان بازی کرد. او در این تئاتر نقش لوطی را به خوبی ایفا کرد تا نشان بدهد که هنر در خونش است. • همواره به دنبال تجربه و مطالعه بود به طوری که آشنایی با کارهای «سالواتور دالی» تاثیر زیادی بر روی او گذاشت که آثار آن هنوز هم در مهران مشهود است. • در شانزده سالگی جذب تئاتر شد و اولین کار حرفه ای اش را تمرین کرد اما این کار هرگز بر سر صحنه نرفت اما موجب شد تا او بیشتر با تئاتر آشنا شود. • همه با حضورش در عرصه هنر موافق بودند. هنوز هم اعضای خانواده اش بهترین کارشناسان و منتقدان کارهایش هستند. • با مدرک دیپلم علوم انسانی سال 1361 به رادیو رفت و در این رسانه ملی به فعالیت پرداخت. • مدت شش، هفت سال گوینده و بازیگر یکی از مجموعه های پرطرفدار رادیو به نام «داستان شب» بود. • همزمان با کار رادیو از فعالیت های تئاتر غافل نمی شد و چند نمایش را به روی صحنه داشت، کار گویندگی باعث کامل شدن صدای او شد. • سال 1366 اولین تئاتر طنزش را بازی کرد. این تئاتر که «پانسیون» نام داشت در تئاتر مولوی روی صحنه رفت. • در اواخر 1371 در نمایشی در نیاوران، نصرا... رادش، سلیمانی فرد و صیادی را کشف کرد که بعدها در بسیاری از کارها با او همکاری داشتند. • گروه مدیری به سرعت به شهرت رسید. در سال 1372 با داریوش کاردان اولین برنامه نوروزی خود را ساخت. • در سال 1373 طنز متفاوت «ساعت خوش» را ساخت که با استقبال فراوانی از سوی مردم روبه رو شد. • ساعت خوش یکی از بهترین و پربیننده ترین برنامه های طنز تلویزیونی شد اما به دلیل مشکلاتی که به وجود آمد برنامه تعطیل شد. • با وجود دامن زدن مطبوعات به حاشیه ها مدیری هرگز اسیر حواشی مطبوعات و شایعه های فراوان نشد و کارش را ادامه داد. • از ساعت خوش به بعد دور مطبوعات را خط کشید و بسیار کم مصاحبه کرد. او هنوز هم از مطبوعات دلخور است. • فیلم دیدار ساخته محمدرضا هنرمند هم که قبل از ساعت خوش با بازی مهران مدیری ساخته شده بود پاسوز «ساعت خوش» شد و به موقع اکران نشد. • اوایل دهه 70 از رادیو به تلویزیون رفت و در تلویزیون اولین کارهای او «نشانه های نور» و «باغ گیلاس» بودند. • مردم که تا آن زمان با صدای او آشنا بودند در باغ گیلاس با چهره اش نیز آشنا شدند. او در این سریال تا حدودی به شهرت رسید. • در سال 1371 وارد سینمای حرفه ای شد. در «دیگه چه خبر» دستیار طراح صحنه بود و عضو گروه کارگردانی تهمینه میلانی. • با نوروز «77» دوباره به جعبه جادویی برگشت اولین تصویرش را مردم بعد از پنج سال نشناختند و موهایش کاملا سفید شده بود. • با جنگ 77 توانست 85 درصد مردم ایران را پای تلویزیون بنشاند. نبوغ او در عدم تکرار خود و نوآوری های پایان ناپذیرش است. • علت موفقیت او ارائه شیوه جدید مجری گری و بازیگری و حضور توامان نقش و واقعیت است، با یک دوربین غوغا کرد و به شیوه تئاتری کار را بدون قطع می گرفت. • اولین کسی است که طرح برنامه های نود قسمتی و روتین را اجرا کرد. او اعتقاد دارد باید با مردم صادق و روراست بود. • هنوز هم خیلی ها از سوژه ها و ایده های او کپی برداری می کنند. مدیری در موسیقی و خوانندگی هم دستی بر آتش دارد. حتی کنسرت هم اجرا کرده و تیتراژ شب های برره و باغ مظفر را خودش خوانده است. • او اولین برنامه سازی است که پشت صحنه کارهایش را به مردم نشان داد. • صداقت را بزرگ ترین صفت آدمی می داند. او معتقد است چرا مردم نباید حقایق، اشتباهات و تپق های ما را ببینند. • متاهل است و صاحب یک پسر و یک دختر است. • در کارش بسیار جدی است و برای کارش زمان می گذارد به طوری که در طول یک کار کمتر می تواند به خانواده اش سر بزند و آنها را ببینند. • سال 1378 اولین کاست دکلمه او به بازار موسیقی آمد. • «از روی سادگی» اولین آلبوم پاپش بود که در سال 1378 به بازار آمد و با استقبال طرفدارانش روبه رو شد. • آشنایی با حمید و مجید آقاگلیان زندگی حرفه ای او را عوض کرد و با پاورچین به خلق شاهکاری بدون تکرار رسید. • با جایزه بزرگ در نوروز 1384 ثابت کرد توان مدیریت هر کاری را دارد. • تنها بازیگر و سازنده تاریخ نمایش ایران است که صرف نامش در اثری، مردم را پای تلویزیون میخکوب می کند. حضور در کنار او مبدل به رمز موفقیت خواهد شد. قسمت دوم بیوگرافیمهران مدیری: مهران مدیری متولد دهه 40 در تهران است. او که در خانواده ای هنردوست به دنیا آمده بود فعالیتهای هنری خود را از نخستین سالهای نوجوانی شروع کرد و تا قبل از ورود به رشته تئاتر در دانشگاه،در چندین اثر نمایشی به عنوان بازیگر شرکت نمود. تحصیلات آکادمیک او در رشته «تئاتر» ،به دلیل حضور او در جبهه های جنگ، ناتمام ماند اما عشق او به هنرهای نمایشی ،بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر و رادیو کشانید. او تا سال 1372 با نمایشهای زیادی چون: شوخی، تلگراف، آرسنال، پانسیون، سیمرغ، هملت، کیسه بوکس و ... روی صحنه رفت. و در این دوران با بسیاری از بزرگان تئاتر کشور چون «قطب الدین صادقی» و «میکائیل شهرستانی» همکار شد. وی همچنین در این دوران به عنوان بازیگر در نمایشهای رادیویی «قصه های شب» نیزحضور یافت. مدیری در سالهای آغازین دهه 80، نخستین تجربه حضور خود را در برنامه های مذهبی تلویزیون تجربه کرد تا آنکه بر حسب اتفاق، وارد وادی «طنز نمایشی» در تلویزیون گردید. او که تا پیش از آن تنها یک اثر کمدی نمایشی بنام «پانسیون» را روی صحنه داشت، با نخستین جرقه های نبوغ و ابتکار خود در زمینه کمدی در مجموعه های تلویزیونی «نوروز72» -در سمت بازیگرـ و «پرواز57» -به عنوان بازیگر و کارگردان- که در بهار و زمستان 1372، روی آنتن رفته بود به عنوان یک بازیگر کمدی خوش درخشید. چنان که یک سال بعد در مقام کارگردانی مجموعه طنز «ساعت خوش» توانست اثری ماندگار را در ژانر کمدی تلویزیونی به نام خود به ثبت برساند. «ساعت خوش» نخستین مجموعه آیتمی طنز در طول تاریخ تلویزیون ایران بود و حواشی این برنامه پربیننده چنان دست و پاگیر دست اندرکاران آن شد که تا سه سال امکان فعالیت مجدد تصویری را از آنان گرفت. مهران مدیری که به سبب این محرومیت سه ساله، امکان بازی در فیلمهای مطرح «ضیافت» و «سلطان» مسعود کیمیایی را از دست داده بود، در نوروز 77 همزمان با اکران فیلم سینمایی «دیدار» -که در آن در سمت بازیگر حضور یافته بود- و نیز پخش برنامه طنز «نوروز 77» بار دیگر به صحنه نمایش بازگشت. او چند ماه بعد با ساختن مجموعه طنز «جنگ 77» که آغاز دوباره دوران شهرت و محبوبیت او را نوید می داد، بار دیگر با ساختار شکنی در این ژانر از برنامه های تلویزیونی به نوع جدیدی از سبک نمایش کمدی رسید که مبتنی بر داستان گویی بود. کارگردانی مجموعه های: ببخشید شما(1378)،پلاک 14 (1379-1378) ،نودشب (1379) و طنز 80 (نوروز80)، بازی در یک سریال تلویزیونی بنام «دردسروالدین» (1380) و بازیگری و بازیگردانی فیلم سینمایی «توکیو بدون توقف»، که به نوعی ادامه روندتکمیلی تجربه های هنری او محسوب می شد، وی را به چنان پختگی و تجربه رسانیده بود تا بار دیگر اتفاق جدیدی را در عرصه کمدی نمایشی ایران به ثبت برساند. در سال 81، او به همراه همکار نویسنده اش «پیمان قاسم خانی»، قومی را خلق کردند بنام «برره»، اهل ناکجاآبادی به همین نام . «پاورچین» با طرح معضلات فرهنگی و بیماری های اخلاقی ساکنان روستای خیالی«برره»، رذایل اخلاقی اجتماع و سنتهای غلط مردم آن را چنان بی رحمانه به نقد کشید که این مجموعه را بزرگترین اتفاق نمایشی در تاریخ تلویزیون ایران لقب داد و این تازه آغاز ماجرا بود. در حالی که مجموعه تلویزیونی «نقطه چین» آنچنان که شایسته ی مدیری و همکارانش بود مطرح نشد و مجموعه داستانی «جایزه بزرگ» نیز با وجود پربیننده بودن، در حد و اندازه های مدیری از آب در نیامد، او به گذشته ی برره سفر کرد تا داستان هایی جدید را در فضای 50 سال قبل ایران روایت کند. «شبهای برره» که در سال 84 ساخته شد و به روی آنتن رفت، جایگاهی بود تا حرفهای در گلو مانده جامعه به زبان بیاید. از دردها، مشکلات و ناهنجاری های فرهنگی مردم ایران که سالها در قالب سنت ها و آداب و رسوم غلط و بی ریشه دامنگیر آنان شده بود. مدیری و گروهش در طی چند ماه سختی ها و ناهمواری های زیادی را تحمل کردند و از زیر تیغ تیز بی مهری ها، کوته فکری ها، انتقادهای تند و شایعات بی اساس گذشتند تا «شبهای برره» بار خود را سالم به مقصد برساند ... و «برره» ماندگار شد... مهران مدیری در کنار علاقمندی هایش به هنر نمایش و کارگردانی و تلاشی که برای رسید به جایگاه کنونی اش کرده است همواره به عالم موسیقی نیز عشق و ارادت خاصی داشته است. او با انتشار نخستین آلبوم موسیقی اش در سال 79، در مقام خواننده و نیز در نخستین کنسرت رسمی خود که در بهمن ماه 1383 در تهران اجرا کرد، با انتخاب هوشمندانه ملودی ها، تصنیف ها و صدای دلنشینی که از سوی شنوندگان آثارش مقبول افتاده بود، ثابت کرد که موسیقی را خوب می شناسد و نیز سلیقه مردم هنردوست ایران را ! امروز او معتقد است بیش از آنچه که باید ،برای کار وقت صرف کرده است.سالی که پیش روست شاید باز هم برای او سال پرکاری باشد و شاید هم آنچنان که خود او می خواهد با پایان «شبهای برره»، به عنوان آخرین سریال نود شبی اش امسال را به استراحت سپری کند.هنوز هیچ چیز معلوم نیست. اما نا گفته پیداست که عرصه طنز تلویزیونی ایران،بدون حضور او چیزی کم دارد. آثـار : خرگوش ، سال 1353 ، کارگردان : حمید عالمی شوخی ، سال 1356 ، بازیگر ، کارگردان : صدرا رسولی تلگراف ، سال 1358 ، بازیگر ، کارگردان : مهدی شریفی پلنگ نادان ، سال 1362 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی یک طنز و یک غم آوا ، سال 1364 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی ساعت عمو اسکندر ، سال 1366 ، آهنگساز ، کارگردان : حسن شکلاتی آرسنال ، سال 1367 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی پانسیون ، سال 1368 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی سیمرغ ، سال 1369 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی هملت ، سال 1370 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی کیسه بوکس ، سال 1371 ، بازیگر آثار تلویزیونی : سریال مشتهای کوچک ، کارگردان: ثریا قاسمی، بازیگر ، 1371 سریال حکایتها ، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر،1371 سریال پندهاواندرز ها، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر، 1371 سریال نوروز 72 ، کارگردان : داریوش کاردان ، بازیگر ، 1372 سریال باغ گیلاس ، کارگردان : مجید بهشتی ، بازیگر ، 1372 سریال پرواز 57 ، بازیگر/ کارگردان ، 1372 سریال ساعت خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1373 سریال سال خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1374 سریال نوروز 76 ( شبکه 2 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376 سریال نوروز 76 ( شبکه 1 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376 سریال 77 ، بازیگر/ کارگردان ، 1377 سریال ببخشید شما ، مجری/ کارگردان ، 1378 سریال پلاک 14 ، بازیگر/ کارگردان ، 1378 سریال 90 شب ، بازیگر/ کارگردان ، 1379 سریال طنز 80 ، بازیگر/ کارگردان ، 1380 سریال دردسر والدین ، کارگردان: مسعود نوابی ، بازیگر، 1381 سریال پاورچین ، بازیگر/ کارگردان ، 1381 سریال نقطه چین ، بازیگر/طراح صحنه و لباس/کارگردان ،1382 سریال جایزه بزرگ ، بازیگر/ کارگردان 1384 سریال شبهای برره ، بازیگر/ کارگردان باغ مظفر , بازیگر/ کارگردان آثار سینمایی : دیگه چه خبر ؟ ، کارگردان : تهمینه میلانی ، دستیار طراح صحنه 1372 دیدار ، کارگردان : محمد رضا هنرمند ، بازیگر ، 1372 توکیو بدون توقف ، کارگردان : سعید عالم زاده ، بازیگر و بازیگردان ، 1381 آثار رادیویی : بازیگر داستانهای شب رادیو دیوانه از قفس پرید به کارگردانی بهزاد فراهانی ، 1370 دژ به کارگردانی اکبر زنجانپور ، 1370 واسکادلوگاما به کارگردانی جواد شیرگر ، 1371 موشها و آدمها به کارگردانی محمد عمرانی ، 1371 گوینده برنامه جلوه های پایداری آثار موسیقایی : کاست برای کودکان ، بازیگر ، کارگردان : بهروز غریب پور، 1372 دلتنگی ها ، دکلمه اشعار هاتف علیمردانی ، 1378 از روی سادگی، خواننده، موسیقی بابک بیات و فردین خلعتبری، 1379 خوانندگی بر روی فیلم سینمایی همنفس ، موسیقی : فردین خلعتبری ، 1382 خوانندگی بر روی سریال مهر و ماه ، 1383 اجرای کنسرت به همراه ارکستر مجلسی ، موسیقی : فردین خلعتبری ، 1384 خوانندگی بر روی سریال شبهای برره، موسیقی محلی، 1384 افتخارات :   طوطی طلایی بهترین بازیگر ، 1353 ، برای تئآتر خرگوش   کاندیدای بهترین کارگردانی ، 1375 ، برای ساعت خوش   بهترین بازیگر و کارگردان ، 1377 ، برای مجموعه 77   بهترین بازیگر و کارگردان ، 1378 ، برای مجموعه ببخشید شما   بهترین بازیگر و کارگردان ، 1381 ، برای مجموعه پاورچین ، دنیای تصویر   بهترین بازیگر و کارگردان ، 1382 ، برای مجموعه پاورچین ، شبکه جهانی جام   بهترین کارگردان طنز ، 1384 ، شبکه 3   بهترین بازیگر طنز 1385 - دریافت تندیس حافظ ، جشن دنیای تصویر  



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 2017
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : دو شنبه 24 تير 1392
.
متولد 15آبان ...13در تهران

 

فرزند آخر خانواده. اگر چه دلمشغولی ام تتاتر بود اما خیلی ها که این راه را رفته بودند از من خواستند تا در رشته دیگری ادامه تحصیل بدهم ونمایش را به چشم شغل دوم نگاه کنم به همین خاطر رشته تحصیلی ام در دانشگاه مدیریت بازرگانی بود. خانواده ام با ورود من به دنیاهنر مخالفت میکردندو در مسیرم حتی سنگ می انداختنداما بعدها که پی به استعدادم برده ومتوجه شدند که نمیتوانند جلویم را بگیرند تبدیل شدند به اصلی ترین مشوقینم . . . . . . .
-دیپلمه انسانی بودم . -حفظیاتم همیشه خوب بود. -کار در شبکه اول سیما از سال 79 آغاز شد.در این شبکه برنامه های داشتم از قبیل قله های افتخار .پسرای ایرونی. صبح به خیر ایران .گام برترو... -در یک جمله آدمی هستم امید وار وبلند پرواز . -برنامه تولیدی گاهی 12 -13 ساعت از وقت آدم را میگیردبه همین خاطر ترجیح میدهم تا در برنامه های زنده کار کنم.

 

 

- متولد پانزدهم آبان پنجاه و هشت 1 - متولد تهران 2 - فارغ التحصيل رشته مديريت بازرگانى 3 - محل تحصيل: دانشگاه تهران 4 - داراى دو خواهر و يك برادر 5 - مجرد 6 - ساكن خيابان هروى تهران 7 - به هيچ گونه فالى اعتقاد ندارد و آنها را خرافات مى‏داند 8 - از بين همكارانش اجراى فرزاد حسنى، فرزاد جمشيدى و جواد يحيوى را دوست دارد 9 - بهترين اسباب بازى در دوران كودكى اش توپ بوده 10 - با اجراى جواد يحيوى به مجريگرى علاقه‏مند شده است 11 - به شبكه سه تعصب خاصى دارد و عاشق اين شبكه است 12 - به شهرت هيچ علاقه‏اى ندارد 13 - اهل دروغ نيست 14 - از مطالعه در امر اجرا به عنوان يك امر ضرورى ياد مى‏كند 15 - در راديو هم فعاليت داشته است 16 - بهترين دوستش مادرش است 17 - تندترين انتقادها را در كارش از مادرش مى‏شنود 18 - بهترين مشوقين او خانواده‏اش بوده‏اند 19 -در زندگى زياد ريسك مى‏كند 20 - از شعرا حافظ را دوست دارد و گهگاهى هم تفالى هم ديوانش مى‏زند 21 - بسيار كنجكاو 22 - بهترين بازيگارن از نظر او رضا كيانيان و پرويز پرستويى هستند 23 - قشنگ‏ترين خاطره‏اش مشرف شدن به مكه معظمه از طرف صدا و سيماست 24 - از كودكى دوست داشت وكيل شود 25 - در رشته علوم انسانى تحصيل كرده 26 - مصاحبه كردن خسته‏اش مى‏كند 27 - آدم قانعى نيست 28 - بهترين همبازى اش در دوران كودكى، پسرخاله‏اش امير حسام بوده 29 - رازدار 30 - جالب است احسان در دوران كودكى بيشتر با دخترها همبازى بوده است 31 - اهل پس انداز نيست 32 - نمى‏تواند پول نگه دارد فقط پول هايش را خرج مى‏كند. 33- اگر مجر ينبود خبرنگار مي شد 34 – اولين برنامه زنده اش در سال 1380 بود 35 – پانزده ماه (صبح آمد) را براي شبكه سه اجرا كرد 36 – بهترين هديه اي كه گرفته : در پنج سالگي مادرش يك دوچرخه به او داد 37 – معتقد است وقتي به خورشيد نگاه مي كند ناخودآگاه عطسه مي كند 38 – در صبح آمد هشتاد درصد بداهه گويي مي كرد 39 – اهل تپق نيست 40 – كارهاي تبليغاتي و تيزر سازي هم مي كند 41 – مهمترين دليل پيشرفت هر انساني را وجود رقيب مي داند 42 – عاشق رانندگي است 43 – پژو جي ال ايكس دارد 44 – به گفته خودش بد رانندگي مي كند 45 – فعلا به ازدواج فكر نمي كند 46 – هم اينك خود را مرد مناسبي براي همسر بودن نمي داند 47 – به سرعت رانندگي مي كند و به قول خودش عاشق سرعت است 48 – گاهي هم به پيست اتومبيل راني مي رود 49 –آخرين خلافي خودرو احسان چهارصد تومان بود 50 – خانواده احسان بيشتر اهل علم و تحصيل هستند تا هنر 51 – سينما را خيلي دوست دارد 52 – متاسفانه فرصتي براي رفتن به سينما را ندارد 53 – برخورد با مردم را دوست دارد و از برخورد با مردم خسته نمي شود 54 – بيشتر با دوستانش به سينما مي رود 55 – يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد احسان عليخاني ، داشتن اعتماد به نفس بالا در اجرا است 56 – مدتي شايعه شده بود احسان نوه مرحوم منوچهر نوذري است 57 – معتقد است مجري تاريخ مصرف دارد 58 – از درآمد كارش ارضي است 59 – اجرا برايش يك عشق است 60 – درسلام پيشقدم مي شود 61 – مهمترين عامل در يك اجرا خوب را اطلاعات عمومي مي داند 62 – مي گويد : شهرت مثل لبه تيغ است 63 – برنامه نود عادل فردوسي پور را مي پسندد 64 – شب هاي برره را دوست داشت 65 – پيشنهاداتي هم براي بازيگري داشته است 66- احتمال دارد بازيگر شود چون به بازيگري علاقمند است 67 – عاشق موسيقي پاپ است 68 – گيتار هم م نوازد 69 – بيشتر شنا مي كند 70 – اهل فوتبال است و كمي هم تعصب روي رنگ قرمز 71 – رنگ زندگي اش سفيد است 72 – رنگ قلبش را هم سفيد مي داند 73 – از شادي ديگران شاد مي شود 74- بالاترين ترس او گناه كردن است 75 – پيتزا غذاي مورد علاقه اوست 76- 106 كيلو وزن داشته ولي جديدا لاغر كرده است 77- خوش خوراك و شكمو است 78 – از بعضي انتقادهاي بي جاي مردم دلش شكسته است 79 –شايعات زياد در مورد احسان شنيده شد 80 – بيشترين شايعاتي كه پشت سر احسان شنيده شد مربوط به برنامه جزر و مد بود 81 – سخت ترين اجرايش در زمستان 84 بود كه بايد در نيم متر برف سه ساعت اجرا مي كرد 82 – خانواده اش مخالف ورود او به اين حرفه بودند. 83 – مردم را مشتري اول و آخر خودش مي داند 84 – برنامه هايي از قبيل صبح آمد ، ربات ها ، جزر و مد، پسراي ايروني و صبح آمد ايران را اجرا كرده است 85 – در برنامه هاي مناسبتي هميشه پيشقدم است 86 – در راديو با مرحوم منوچهر نوذري برنامه داشت 87 – بيشتر روزنامه مي خواند ولي فرصتي براي خواندن مجله ندارد 88 – تلويزيون را بيشتر از راديو دوست دارد 89 – دانشگاه آزاد هم قبول شد 90 – در اجرا جسارت همكارش فرزاد حسني را مي پسندد 91 – پاييز را دوست دارد 92 – معني واقعي دوستي را در بين خودش و مادرش حس كرده 93 – از چشم هاي گربه مي ترسد 94 – معتقد است سرنوشت هر انسان طرز نگاه خود او به زندگي است 95 – به نظر احسان پربيننده ترين قسمت صبح آمد، قسمت جرايد و مطبوعات بود 96- دوست دارد يك كيف پر از پول هديه بگيرد 97 – بهترين هديه اي كه به مادرش بوده سفر حج بوده 98 – حالا حالاها قصد ازدواج ندارد 99 – به قول احسان : فردا دوباره صبح مي آيد از اين مسير ، پس چشم انتظار لحظه ديدار باش.

 

احسان علیخانی

احسان علیخانی

احسان علیخانی

بیوگرافی احسان علیخانی



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1809
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 22 تير 1392
.

زندگی نامه

شهاب رمضان در سال ۱۳۵۸ در تهران به دنیا آمد.

علاقه زیاد وی به موسیقی در دوران کودکی و نیز حمایت و تشویق پدر و مادرش که همواره خود را مدیون آنها می‌داند موجب گردید تا تحت نظر استادان برجسته‌ای نظیر استاد مهدی شمس نیکنام و آندره مرادیان در زمینه آواز سلفژ و پیانو به تحصیل موسیقی بپردازد.

شهاب رمضان اولین آثار خود را با همکاری شرکت آفاق فیلم (موسیقی متن) در تله فیلمهای سینمایی آغاز کرد و در ادامه فعالیتهای خود با کارگردانهای برجسته‌ای همچون کاظم معصومی، آرش معیریان، منصور اکبر فلاح و اسماعیل فلاح پور در فیلمهای اوهام، زهر و پادزهر، بوی خاک، راز آبنبات چوبی و قربانی همکاری نمود.

شهاب رمضان سال ۱۳۸۶ در جشنواره رادیویی تسنیم در زمینه پاپ دو اثر برگزیده ارائه نمود که توسط محمد علیزاده و کاوه دانش به اجرا در آمد.

شهاب رمضان در طی سالهای فعالیت خود برای هنرمندانی همچون بهنام صفوی، حمید عسکری، امین رستمی، ایمان قیاسی، امیر یگانه، نادر مسچی، بهرنگ بهادرزاده، رامین بی باک، آریا جهان میرزایی، کوروش مقیمی، طوفان کرمی، حمید پیروزنیا و... عهده دار خدماتی در زمینه آهنگسازی بوده‌است.

طی این دوران شهاب رمضان با دو برادر هنرمند به نامهای سیروان خسروی و زانیار خسروی آشنا گردید و در اواخر سال ۱۳۸۶ مراحل تولید آلبوم موسیقی خود را با نام رمانتیک آغاز نمود که سیروان خسروی عهده دار تنظیم آن و خود نیز آهنگسازی آنرا بر عهده داشتند.

آلبوم‌ها

آهنگسازی (برای دیگران)

تک آهنگ‌ها

  • ۱۳۸۷ یاد چشمات (امین رستمی - یاد چشمات)
  • ۱۳۸۷ نشونی (امین رستمی - یاد چشمات)
  • ۱۳۸۷ منو تو قلبت نگه دار (امین رستمی - یاد چشمات)
  • ۱۳۸۷ چه ساده عاشقت شدم (رامین بی باک - دیگه قیدمو بزن)
  • ۱۳۸۷ به منم یاد بده (امیر یگانه - بی تو تنهام)
  • ۱۳۸۷ چشماتو نبند (کوروش مقیمی - آلبوم معما)
  • ۱۳۸۷ غمت نباشه (کوروش مقیمی - آلبوم معما)
  • ۱۳۸۷ حس من دروغ نمیگه (کوروش مقیمی - آلبوم معما)
  • ۱۳۸۷ اشتباه (کوروش مقیمی - آلبوم معما)
  • ۱۳۸۷ جاده (کوروش مقیمی - آلبوم معما)
  • ۱۳۸۷ مثل یه خاطره (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۷ جدایی (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۷ عمری به پات نشستم (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۷ تور سفید (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۷ مزاحم (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۷ بیا عاشقم باش (نادر مسچی - آلبوم شایعه)
  • ۱۳۸۸ تبریک (بهنام صفوی - آلبوم عشق من باش)
  • ۱۳۸۸ چشمای تو (حمید عسکری - آلبوم کما۲)


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 8704
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : شنبه 22 تير 1392
.

صفحه قبل صفحه بعد

موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی