.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

آپولون (به یونانی: Ἀπόλλων یا Ἀπέλλων)‏، خدای روشنایی (خورشید)، موسیقی، کمانداری (اما نه برای جنگ یا شکار)، پزشکی، هنرها و پیشگویی در اسطوره‌های یونان و رومی است. آپولون فرزند زئوس و لتو و برادر دوقلوی آرتمیس بود. زادگاهش جزیرهٔ دلوس است. وی در معبد دلفی پرستش می‌شد و یونانیان باستان، پیشگوی آن را روشن‌بین می‌دانستند. از القاب او می‌توان به لوکئوس، فویبوس و ناموئیس اشاره کرد.

آپولون اژدهایی به نام پیتون را کشت و در جای وی (دامنهٔ کوه هلیکون) با میوزها (دختران زئوس و تمیس، ایزدبانوان هنرهای نه‌گانه) که ملازمانش بودند مسکن گرفت. او چنگ را که اختراع هرمس بود، ساز مخصوص خود کرد و خدای موسیقی و آوازهای خوش گشت. او پدر آسکلپیوس (ایزد پزشکی) و محافظ شهر تروآ بود.

آپولون که همیشه هوادار زئوس نبود، در دسیسه‌ای به سرکردگی هرا شرکت کرد و با پوزئیدون، زئوس را به زنجیر کشید، تنها برای آن که ببیند تتیس و بریارئوس او را آزاد می‌کنند. زئوس نیز برای تلافی، او و پوزئیدون را مأمور ساختن دیوارهای تروا کرد.

گرچه آپولون مجرد باقی‌ماند، ولی زن‌های فانی بسیاری را به ابتذال کشاند و عاشق و فاسق خود کرد، که عبارتند از: کورنه، مادر آریستایوس، کورونیس، مادر آسکلپیوس (که کفرش باعث مرگ او با تیر آرتمیس شد)، مانتو، مادر موپسوس پیشگو، آریا مادر میلتوس (او دروئوپه پری را اغوا کرد و عشق او به مارپسا بی‌پاسخ ماند، زیرا او ایداس، رقیبش را ترجیح می‌داد) و دافنه که با مغازله با وی اصرار می‌ورزید ولی دافنه از وی می‌گریخت. سرانجام دافنه پذیرفت با وی همبستر شود ولی از او باردار نگردد. آپولون در ابتدا پذیرفت، اما وقتی که خواست با وی نزدیکی کند، دافنه از پدر خویش، خدای رودخانه، کمک طلبید و پدرش وی را به درخت غار تبدیل کرد.

آپولون همانند هرمس، گرایش‌های همجنس‌گرایانه داشت و عاشق هاکینتوس، فرزند پیروس پادشاه مقدونیه و موز کلیو (الهه تاریخ) بود ولی این جوان را بعدها آپولون کشت و همچنین سیپاریسوس یکی از نوادگان هراکلس، به طوری که به عنوان نشانه عشق به او یک آهوی مقدس هدیه داد. گل هاکینت از خون وی به وجود آمده‌است.



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر , تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 29543
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جهان مدرن
ت : جمعه 4 مرداد 1392
.

تصاویری قدیمی از تهران


تهران قدیم با تهران امروز تفاوت های بسیاری دارد. گوشه ای از چهره تاریخی تهران را در عکس های زیر ببینید


 

 

تهران

 

ساختمان وزارت جنگ

تهران

 

نمای قدیمی از ساختمان پست و تلگراف

تهران

 

مسجد سپهسالار

تهران

 

نمایی قدیمی از میدان امام خمینی (توپخانه) و بانك امپریال

تهران

 

نمایی قدیمی از دروازه باغ ملی تهران

تهران

 

نمایی قدیمی از بانك تجارت (بانك امپریال) میدان امام خمینی (توپخانه) در تهران

تهران

 

نمایی از ساختمان شهرداری در میدان امام خمینی (توپخانه)

تهران

 

سر در باغ ملی در سال 1310

تهران

 

نمایی از میدان امام خمینی (توپخانه) در دهه بیست

تهران

 

خیابان انقلاب (شاهرضا) قبل از سال 1315

تهران

 

بلوار كشاورز (الیزابت) در سال 1340

تهران

 

ساختمان مخابرات در میدان امام خمینی (توپخانه) حدود سال 1315

تهران

 

نمای شمالی میدان امام خمینی (توپخانه) ، ساختمان شهرداری و ابتدای خیابان لاله‌زار در سال 1320

تهران

 

مجسمه ملك المتكلمین از سران نهضت مشروطه در میدان حسن‌آباد تهران در سال 1336

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1659
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

بنیانگذار سلسله قاجار


قاجار بخش وسیعی از صفحات تاریخ سیاسی اجتماعی ایران را به خود اختصاص داده است. زندگینامه بنیانگذار این سلسله پادشاهی؛ یعنی آغا محمدخانٰ موضوعی است که در این نوشتار بدان پرداخته شده است.


 

خاندان و تولد

آغا محمدخان قجار

آغا محمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار است که در 27 محرم 1155 ق(27 خرداد ماه 1121 ش و 17 ژوئن 1742 م )در اشرف مازندران متولد شد. جد وی فتحعلی خان بود که از سرداران سپاه تهماسب دوم صفوی بود و در گرگان حکومت می کرد. او پس از انقراض صوفیه و حمله افاغنه، داعیه حکومت داشت که در سال 1138ق توسط نادرشاه افشار در مشهد کشته شد و حکومت افشاریه ایجاد گشت.

بعد از انقراض افشاریه بود که باز خاندان قجر برای رسیدن به حکومت تلاش نمود و محمدحسن با کریم خان زند در افتاد و در طی یک سلسله درگیری ها عاقبت خان قجر شکست خورد و سر از تنش جدا گشت و پسرانش از جمله آغا محمد خان به اسارت زندیه افتادند. کریم خان حیله ای به کار می برد و از هر قوم و طایفه ای که می دانست میتوانند علیه او قیام کنند چند تن را در اسارات نگه می داشت و با آنها خوش رفتاری می کرد و بدین وسیله خطر آن طایفه را خنثی می کرد. آغا محمد خان نیز در واقع گروگان خان زند از ایل قجر بود. وی را مدتی در تهران و دامغان نگه داشت و سپس به شیراز بردند.

علت بردن او به شیراز این بود که کریم خان حکومت دامغان را به برادر آغا محمد خان یعنی حسینقلی خان داده بود ولی وقتی شروع به تمرد نمود و در 1181ق کشته شد و بدینوسیله آغا محمد خان در محدودیت بیشتری قرار گرفت.

او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی می‌خواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند

آقا محمدخان شیراز اجازه داشت برای شکار به اطراف نیز برود ولی حق خروج از آن نواحی را نداشت. او به واسطه خدیجه، عمه خویش از اندرونی کاخ شاهی مطلع می گشت و در اواسط صفر 1193 ق وقتی مطلع شد کریم خان در شرف مرگ است، به بهانه شکار از محبس بیرون رفت و پس از 16 سال اسارت شیراز را به قصد شمال ایران ترک نمود. در ورامین مدعی شاهی شد و به استرآباد رفت. در میانه راه مقداری ازمحموله های مالیاتی را غارت کرد و ضبط نمود. از همراهانش در این گریز علاوه بر دو برادرش جعفرقلی خان و مهدی قلی خان، باید از برادرزاده اش باباخان (فتحعلی شاه بعدی) نام برد.

در آن منطقه با کمک ترکمن ها و افرادی از ایل قاجار داعیه حکومت نمود و در یک سلسله نزاع ها توانست استرآباد و مازندران را به تصرف در آورد و از این روی در سال 1195ق در ساری تاج شاهی بر سر نهاد. بعدها نواحی کرمانشاه، کردستان و آذربایجان را نیز به حکومتش ملحق کرد و این همه در زمان تزلزل حکومت زندیه بود.

ولی لطفعلی خان زند به شاهی رسید و تقابل این دو شاه زند و قجر به مدت 15 سال از پر حادثه ترین ادوار زندگی آغا محمد خان است. جنگ های متعددی بین این دو در نواحی جنوبی و مرکزی ایران در گرفت تا اینکه عاقبت آغا محمد خان توانست شیراز را که مقر حکومت لطفعلی خان بود تسخیر کند و شاه زند به کرمان گریخت. آغا محمدخان به سمت کرمان رفت و پس از یک سلسله درگیری در کرمان و بم و خیانت برخی ها به شاه زند، عاقبت باعث برافتادن سلسله زندیه شد و حکومت قاجار را رسما ایجاد نمود.

فاجعه تاریخی کرمان

مردم کرمان چندبار گرفتار حملات دشمنانه متجاوزان و قتل‌عام قرار گرفته‌اند که آخرین بار آن توسط آغا محمدخان قاجار در سال 1209 هجری قمری صورت گرفت. ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط می‌شود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغا محمد خان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند.

لطفعلی خان زند به شاهی رسید و تقابل این دو شاه زند و قجر به مدت 15 سال از پر حادثه ترین ادوار زندگی آغا محمد خان است. جنگ های متعددی بین این دو در نواحی جنوبی و مرکزی ایران در گرفت تا اینکه عاقبت آغا محمد خان توانست شیراز را که مقر حکومت لطفعلی خان بود تسخیر کند و شاه زند به کرمان گریخت

آغا محمد خان در سال 1206 هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این لطفعلی خان و آغا محمد خان نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در 1208 بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتل‌عام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفته‌اند او دستور داد تپه‌ای از چشمان مردم بسازند.

عده‌ای، تعداد کورشده‌ها را 20 هزار و بعضی دیگر 70 هزار نفر ذکر کرده‌اند. او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی می‌خواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند.

آغا محمدخان قجار

 

تاج گذاری

آغا محمد خان اگر چه در چند زمان خود را شاه خوانده بود، ولی رسما در رمضان 1210ق در دشت مغان، محل تاجگذاری نادرشاه، تاج گذاری کرد و بعدها در اردبیل مقر سابق صفویه حمایل بست و گویی می خواست بگوید جانشین تمام حکومت های سابق است. از این زمان به بعد بود که تهران به عنوان پایتخت و مرکز ایران شناخته شد.

حمله به تفلیس

آغا محمد خان قاجار در دو نوبت به قفقاز و مناطق شمال غربی ایران آن روز لشکر کشید. در نوبت دوم موفق به گشودن شهر شد و فجایعی را که در کرمان سپاهیان او مرتکب شده بودند در تفلیس نیز مرتکب شدند. علت حمله وی به نواحی قفقاز این بود که «هراکلیوس» حاکم گرجستان خود را به روس ها فروخته بود و بلاد تحت حاکمیت خود را تحت الحمایه روس ها قرار داده بود. ولی آغا محمد خان عقیده داشت که آن نواحی جزو خاک ایران است. او دو بار به قفقاز لشکر کشید و اولین آن در سال 1209ق بود.

حمله به سمت شرق

مشهد محل حکومت «شاهرخ میرزا» فرزند نادر شاه افشار بود و با اینکه افشاریه منقرض شده بود، ولی این پیرمرد درمانده کماکان حاکم این منطقه بود. آغا محمد خان در هجومی که به مشهد آورد، پس از نزاعی کوتاه با ترکمن ها و غارت اموالشان، به مشهد رفته و بقایای افشاریان را اسیر کرد و به حدی شاهرخ فرتوت را شکنجه داد، تا نشانی جواهرات نادر را به وی بدهد و وقتی به آنها دست یافت خود را بر روی آنها می غلطاند. شاه قجر، شاهرخ را کشت و «نادر میرزا»، فرزند شاهرخ را که به هرات گریخته بود، تحت تعقیب قرار داد. آقا محمدخان به بخارا نیز رفته و روس ها را از آنجا بیرون نمود.

کشته شدن

روس ها در زمانی به برخی مناطق قفقاز حمله کرده بودند ولی همواره از شاه قجر واهمه داشتند. آغا محمد خان برای بیرون راندن آنها برای بار دوم عازم قفقاز شد، ولی در همان اوان تزار روس کشته شد و روسیان از قفقاز دور شدند. آغا محمد خان که از شادی در پوست خود نمی گنجید تصمیم گرفت شهر شوشی(شوشا) را که در هجوم نخستین موفق به فتح آن نشده بود، فتح کند. شهر با اندک مقاومتی سقوط کرد ولی در این زمان بر اثر حادثه ای ساده که یک نگهبان یا آشپز مقداری از باقی مانده خربزه یا غذای شاه را خورده بود شاه حکم به قتل او داد و همین باعث شد متهمان برای نجات جان خود جان شاه را بستانند.

یعنی در بامداد 21 ذی الحجه1211 ق(27 اردیبهشت 1177 ش و 17 مه 1798 م) «صادق کُرد شقاقی» و دو تن از همراهانش آغا محمد خان را به قتل رساندند. آغا محمدخان را در شوشا دفن کردند و بعدها وی را به رسم معهود آن عصر به عتبات برده و در نجف دفن کردند.

فرآوری:طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1715
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

مالیات در دوره ایلخانان مغول


دوره حکومت ایلخانان که حدود یک قرن به طول انجامید باعث تغییرات اقتصادی در ایران شد.


 

ایلخانان مغول

 

هرج و مرج ناشی از سقوط خوارزمشاهیان و حضور اسماعیلیان در ایران و دسته‌بندی‌های مذهبی در کنار حمله مغول که روحانیون در این حوادث بی‌تأثیر نبودند باعث سرخوردگی مردم شده، گرایش به تصوف فزونی گرفت به حدی که املاک و موقوفات و صدقات زیادی به شیوخ صوفیه اهدا می‌شد. ایلخانان مغول به همراهی دست نشاندگان و سرسپردگان محلی خود با رفتار سبعانه زارعین و روستائیان و صنعتگران را با اخذ باجها و خراجها ، قبچور و جزیه ، اخراجات ، علقه و تغار، طرح و تمغا و سایر شیوه های وصول رنگارنگ ظالمانه مالیات از هستی ساقط می کردند و مردم را به خاک سیاه می نشاندند . زارعین دسته دسته خانه و کاشانه خود را ترک کرده وبه کوهستانها می گریختند.  بنابراین قسمت اعظم اراضی غیر مزروع مانده و مبالغ به دشواری وصول می شد و گرد می آمد . مغولان برای تهی نماندن خزانه خود به فکر گرفتن مالیات افتادند.

انواع مالیات

در دوران حاکمیت ایلخانان مغول علاوه بر مالیاتهای متعددی که از مردم گرفته می شد و شمار آن ز سی نوع افزون بود .

نوعی مالیات بنام برات رایج بود که به شاهزادگان و سران ایلخان تسلیم می شد .و به دارنده آن حق داده می شد که مواجب و مستمری خود را از فلان  ده یا بهمان ولایت وصول کند .

طرح نوعی مالیات بود که تجار و صنعتگران مجبور بودند محصولات خود را به بهای پائین تر از بازار به خزانه دولت تسلیم کنند و در مقابل اجناسی را که دولت از مردم بعنوان خراج گرفته بود، به چند برابر قیمت خریداری کنند .

باج نوعی حقوق گمرکی بود که برای نقل و انتقال کالا از نقطه ای به نقطه دیگر پرداخت می شد . 

تمغا نوعی مالیات بود که از تجار عمده فروش یا خرده فروش اخذ می شد . و حتی از آذوقه و هیزم  که روستائیان به شهر ها وارد می کردند گرفته می شد .

مقاطعه نوعی جمع آوری مالیات از رعایایی بود که در اراضی دیوانی ساکن بودند و وصول آن به فئو دالها و تجار بزرگ واگذار می شد .خراج  مالیات اصلی بود که بصورت جنس بعنوان سهمی از محصول یا حاصل زمین وصول می شد .در اراضی نزدیک شهر ها خراج بصورت نقدی در یافت می شد . میزان خراج گاه چنان سنگین بود که  رعایا از هستی ساقط میشدند ، زمین و خانه خود را رها کرده ، به کوهها می گریختند .

در مواردی که مالیات به صورت جنسی گرفته می‏شد، مازاد بر نیاز خزانه را به مزایده می‏گذاشتند و البته برای آن بهایی بسیار گزاف می‏طلبیدند و چون به فروش نمی‏رفت، آن را بین کسبه و محترفه تقسیم و به زور و اجبار می‏فروختند

قبچور نوعی مالیات بود که از چادر نشینان گرفته می شد، به نسبت دامها و چادر ها .

جزیه علاوه بر زردشتیان و مسیحیان و ارمنی ها،گاه از مسلمانان نیز در زمان حکومت ایلخانان مغول اخذ می شد . اخراجات عوارض گوناگون نقدی و جنسی بود که به مناسبت ها ی مختلف ، از روستائیان و صنعتگران  شهری بصورت نقدی و جنسی گرفته می شد و به صرف  آراستن دستگاه امیران و لشگریان و ماموران عالی مقام می رسید. علفه و تغار  نوعی مالیات بود که روستائیان هنگام عبور لشگریان باید بصورت علوفه و خوراک دام تقدیم آنها می کردند .

نزول اجلال نوعی دیگر از مالیات بود که روستائیان یا اهل محلی به هنگام نزول اجلال شخصیت های مغولی بایستی انجام می دادند . بدین معنی مغولان به هر شهر یا دهکده ای که قدم می گذاشتند ، اهالی موظف بودند کمرخدمت به آنان را ببندند . نزول کنندگان خدم و حشم خود را در خانه های مردم جا می دادند ، منازل را اشغال می کردند ، قوت یک سال اهل خانه را در یک شب مصرف می کردند . پس از مغولان این رسم نامیمون تا قرنها تا اواخر عصر قاجار بین فرمانروایان رایج بود .

ایلخانان مغول

جمع آوری مالیات

 

وصول مالیات توسط عمال دولت و حکام ولایت صورت می‏گرفت.

البته بسیاری از علماء، مشایخ و ترخانان که مقربان خاص دربار ایلخان بودند، غالباً از پرداخت معاف می‏شدند.

اما حکام ولایات گه گاه بیش از حد مقرر مالیات وصول کرده و یا قسمتی از دریافتیها را در دفاتر ثبت نمی‏کردند.

با این حال مظالمی که در این زمینه در حق رعایا می‏رفت، حتی با اثبات خیانت عامل و عمال حکومت، جبران نمی‏شد و مازاد وصول شده هرگز به صاحب آن مسترد نمی‏گشت.

در مواردی که مالیات به صورت جنسی گرفته می‏شد، مازاد بر نیاز خزانه را به مزایده می‏گذاشتند و البته برای آن بهایی بسیار گزاف می‏طلبیدند و چون به فروش نمی‏رفت، آن را بین کسبه و محترفه تقسیم و به زور و اجبار می‏فروختند.

این شیوه هم نوعی ساده بود که به صورتهای مختلف بر عهده محترفه، یا روستاییان قرار می‏گرفت و شکایت آنها نیز هرگز به جایی نمی‏رسید.

قوانین یاسای غازان برای گرفتن مالیات

غازان خان ایلخان مغول که پادشاهی لایق و مقتدر بود، پس از جلوس بر تخت، یاسای چنگیزی را که رو به فراموشی می‏رفت بار دیگر احیاء نمود و با افزودن قوانینی تازه آن را به عنوان یاسای غازانی ، ملاک عمل کارگزاران قرار داد.

ایلخانان مغول به همراهی دست نشاندگان و سرسپردگان محلی خود با رفتار سبعانه زارعین و روستائیان و صنعتگران را با اخذ باجها و خراجها ، قبچور و جزیه ، اخراجات ، علقه و تغار، طرح و تمغا و سایر شیوه های وصول رنگارنگ ظالمانه مالیات از هستی ساقط می کردند و مردم را به خاک سیاه می نشاندند

برخی از کلیات مفاد این یاسا به شرح زیر است :

1 - اصلاح وضع آشفته مالیاتی و بخشودگی دو سال مالیات. مطابق این بند کارگزاران نمی‏بایست تا دو سال از رعایا مالیات بستانند.

2 -رباخواری و بهره بردن از پول به کلی ممنوع می‏شد.

3-به منظور آبادانی اراضی، از بودجه دولت و مالیات گرفته شده، مبلغی را برای خرید بذر و مصارف زراعت در اختیار کشاورزان قرار داده، سال بعد و پس از برداشت محصول عین آن را مطالبه می‏کردند، وام بدون بهره .

4- راههای کشور را از دستبرد راهزنان ایمن کرد و راهدارانی برای آن گماشت و مقرر ساخت چنان چه اموالی به سرقت رود، راهداران ملزم به پرداخت و جبران زیان مالباخته شوند.

5- پیش از غازان خان، ملازمان سلطان به هر شهر و دیاری که می‏رسیدند، برای تأمین مخارج خود از اهالی به زور مبلغی می‏گرفتند و به میل خود در اموال مردم و رعایا تصرف می‏کردند. غازان دستور داد تا در شهرها اعلام کنند که هیچ کس حق ندارد دیناری به اسم رسم ( مالیات ) به فرستادگان و ملازمان حکومت بپردازد و اگر مأموری به زور چیزی از فردی مطالبه می‏کرد، وی را به شدت کیفر می‏داد.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1764
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی