تسخیر روحی به خودیخود، پدیدهای شوم و خطرناک نیست. آنچه این تجربه را خوب یا بد میکند نوع و ویژگیهای روح مسلط است. اگر آن، شیطانی و پلید و دارای هواهای نفسانی باشد، خلق و خوی میزبان رو به انحطاط میرود و اگر روح میهمان متعالی و پاک باشد، صفات خوب و متعالی در فرد تسخیر شده، ظهور خواهد کرد. تجربه تسخیر توسط ارواح متعالی آنچنان مورد توجه بسیاری از صوفیان و سالکان در دورانهای مختلف قرار گرفته است که برخی از مکاتب و جریانهای باطنی تنها یا یکی از راههای وصول به معبود را، تسخیر موقت یا دائمی توسط نیروهای الهی دانستهاند.
تسلط نیروهای الهی به انسان گاه به عنوان نازل شدن و حلول روحالقدس تعبیر شده است. در کتاب مقدس برای تسخیر شدن توسط روحالقدس تعابیری چون «روح بر او قرار گرفت»، «بر او نازل شد» یا «از آن پر شد»، به کار رفته است. فارغ از اینکه نازل شدن روحالقدس دقیقاً به معنای تسخیر شدن و طبق مکانیزم آن صورت میگیرد یا خیر، در یک مورد مشترک هستند، « ایجاد تغییراتی موقت یا پایدار بر اثر ارتباط میان دو روح، روحالقدس و روح انسان».
در برخی از محافل معنوی که به طور جدیتری خواستار نزول روحالقدس هستند، پدیدههای عجیبی اتفاق میافتد. فارغ از آنکه روحی که در آن مجلس نزول میکند، روحالقدس است یا روحی دیگر، در این محافل پدیدههایی به وقوع میپیوندد که حالتی از تأثیر عمیق ارواح بر انسان است. «ویلیام سارجنت» در کتاب خود روحهای تسخیر شده، نقل میکند: «در محفل یک گروه مذهبی که قصد برخوردار شدن از روحالقدس را داشتند چند صندوق بود که درون آنها خطرناکترین مارها و افعیهای سمی قرار داشتند. اعضای گروه شدیداً از نزدیک شدن به این صندوقها هراس داشتند، مگر در لحظاتی که به گفته خودشان شواهد نزول روحالقدس به مجلس و تصرف کالبد افراد توسط او مشاهده میشد. زیرا در این لحظات روح مقدس افراد را از خطر حفظ میکرد. پس از دیدن شواهدی بر نزول روح مقدس، اعضای گروه، مارها و افعیها را بر روی دستان خود قرار میدادند، بدون آنکه آسیبی به آنها برسد.»
اما آنچه اغلب در عمل اتفاق میافتد، تسخیر شدن توسط ارواح شیطانی است، نه ارواح متعالی. عواملی که موجب جذب ارواح متعالی میشود و نیز قوانینی که بر ارتباطات ارواح متعالی حاکم است، حوزه ارتباط آنها را گاهی محدودتر از ارواح شیطانی میکند. ارواح متعالی کاملاً بر طبق توافق و رضایت فرد میآیند اما ارواح شیطانی از کوچکترین منافذ برای نفوذ به درون حوزه ادراکی و انرژیایی انسان و فشار آوردن و در نهایت غلبه بر روح فرد استفاده میکنند. این منافذ ممکن است در اثر برخی گناهان ایجاد شده باشد. افرد به طور غیرارادی حرفهای کفرآمیز میزد، از حملههای موجوداتی ترسناک به بدنش و ... میگفت. این حالتش پس از مدتی غیبت ناگهانی او از خانه و خیانت او به همسرش آغاز شده بود. از مهمترین عواملی که منافذی را در حوزه ادراکی و انرژیایی انسان باز میکند و دری مطمئن برای ورود ارواح شیطانی است، اهانت، ضدیت و مخالفت با روح خداوند است. این قبیل اعمال حمایت روح خداوند را از فرد برمیدارد و او را در معرض هجوم ارواح شیطانی قرار میدهد. از دیگر عللی که باعث وقوع تسخیر روحی میگردد، حضور افراد در میان جمعها و مجالس احضار ارواح است. به علت سوءنیت حاضرین در جلسه، حضور ارواح ناپاک در آن جلسات زیاد است و به علت حالت پذیرش بالای حاضرین در آن شرایط، هجوم آنها به کالبد و حیطه ذهنی و روحی حاضرین بیش از مواقع دیگر میگردد.
اعتقاد به تسخیر موقت یا دائم توسط ارواح شیطانی در بسیاری از نقاط دنیا ریشههای کهنی دارد. اخبار بسیاری از چنین تسخیرهایی توسط ارواح ناپاک وجود دارد. محققین علوم روحی معتقدند که تسخیر روحی تنها با توافق میان دو روح انجام میشود. این توافق ممکن است در حالت هشیاری و یا ناهشیاری انجام شده باشد که حاصل هم قصدی و شباهتهای میان دو روح است. انسان از طریق اعمال و رفتارش پذیرش خود را برای دستهای از ارواح اعلام میکند و این برای ارواح هم قصد، چراغ سبزی است.
پدیده تسخیر روحی برخلاف برخی از پدیدههای مافوقطبیعی مانند خروج از بدن آگاهانه، انتقال اراده، شفا دادن، الزاماً احتیاج به قدرت باطنی ندارد. البته انسانهایی هستند که با اراده، کالبد خود را در اختیار ارواح قرار میدهند و اعمال عجیبی از این طریق انجام میدهند. اما تجربیاتی وجود دارد که در آنها پدیده تسخیر برای افراد معمولی (از لحاظ دارا بودن قدرتهای باطنی) یا کسانی که برای آن قصدی نداشتهاند، اتفاق افتاده است. در این افراد یک ویژگی یا خصوصیت وجود داشته است: «پذیرش بالا برای یک طیف از ارواح که این پذیرش در افکار و اعمال آنها دیده میشود و از نگاه ارواح نیز نادیده نخواهد ماند».
میان ارواح، ارتباطاتی با اشکال و دلایل گوناگون و شدت و صفتهای متفاوتی وجود دارد. گاهی این ارتباطات نامحسوساند اما آثار ملموسی بر جای میگذارند، مانند اغلب پاداشها یا مجازاتهایی که از جانب فرشتگان به انسان میرسد. گاهی ارواح درحالتی که تجسد یافتهاند از دنیای مردگان باز میگردند و با انسانی زنده به گفتگو میپردازند. گاهی نیز ارتباط میان دو روح تنها در یک ارتباط ذهنی یکطرفه باقی میماند برای مثال چه بسا روح یکی از عزیزان ما قصد رساندن مطلبی به ما داشته باشد اما ما قادر به درک آن نباشیم. در اینصورت ممکن است روح مجبور شود برای رساندن پیغامش به رؤیای فردی دیگر برود و پیغامی به ما بدهد. اما از پدیدههایی که در طی آن دو روح به شدت بههم نزدیک میشوند و ممکن است هر دو حضور یکدیگر را حس کنند، با هم حرف بزنند، حتی روحی کالبدش را در اختیار روح دیگر قرار دهد، تسخیر روحی است، که در طی آن روحی مسخر و فرمانبردار روحی دیگر میگردد. این پدیده در صورتی که روح مسلط، روحی پلید و شیطانی باشد از ترسناکترین و خطرناکترین نوع از انواع ارتباطات روحی است. بهطورکلی در تسخیر روحی، روح مسلط هر چه بگوید و بخواهد روح و کالبد میزبان اطاعت خواهد کرد و حتی ممکن است وادار شود که کالبد خود را ترک کرده و به روح مسلط واگذار کند.
تسخیر روحی از جهت اندازه تسخیر، مدت تسخیر و روح تسخیر کننده، انواعی گوناگون دارد. در ضعیفترین نوع تسخیر روحی ارتباط میان دو روح در سطح تسخیر افکار روح میزبان است و در بالاترین سطح، روح مسلط وارد کالبد جسمیِ روح میزبان میشود.
ارتباط در سطح افکار به این معنی است که روح تسخیرکننده، افکار و خواستههایش را به میزبانش القا میکند و مسیر ذهنیات و تفکرات او را به دلخواه خود و در حد توانش و به اندازهای که روح میزبان بهآن اجازه میدهد دگرگون میکند. در این حالت میزبان گاه تصور میکند آن ذهنیات، امیال و مقاصد خودش است و گاهی متوجه فشاری خارجی و افکارش میگردد. اما قادر به سرپیچی از آن نیست یا اصلاً میلی به سرپیچی ندارد.
سطح دیگر تسخیر روحی «مس» روحی است. در مس روحی، بین دو روح لمس و تماس ایجاد میشود و بخشهایی و یا کل کالبد یک روح، روحی دیگر را لمس میکند. در این سطح روح مسلط، قدرت بیشتری در وادار ساختن فرد میزبان بر انجام کار دارد. در حقیقت او خودش از طریق کالبد جسمی میزبان عمل میکند و در این زمان گویی میزبان بهطور جزئی یا کلی منفعل میگردد. یکی از معانی مس (روحی) دیوانگی است. در صورتیکه روح مسلط، روحی شیطانی باشد، یکی از آثار آن لمس، جنون و دیوانگی است.
این جنون و دیوانگی اشکال گوناگونی دارد. اما آنچه آن را از دیوانگیهایی که ناشی از لمس ارواح نیست، جدا میکند، ضدیت یافتن فرد با خداوند در حین دیوانگی است. چه بسا کسانی باشند که به تشخیص متخصصین (اعصاب و روان)، بیمار روانی و دیوانه باشند اما هیچ کلام کفرآمیز یا رفتاری برضد خداوند از آنها دیده نشود، این جنونها ممکن است دلایلی دیگری چون شوک شدید داشته باشد. در نمونهای مردی به تشخیص یک پروفسور و محقق در زمینه تسخیر روحی بهوسیله ارواح شیطانی، توسط روحی تسخیر شده بود. او در حین حالات دیوانگیاش حرفهای اهانتآمیز و کفرآلود میزد و در هنگامیکه ارواح شیطانی رهایش میکردند، به گریه میافتاد و عنوان میکرد که او تقصیری ندارد و قصدی به گفتن آن حرفها نداشته است. در این نوع دیوانگی، شخص نسبت به علائم و نمادهای مقدس واکنشهای شدید و منفی دارد و حتی میترسد و تمسخر و اهانت به اسامی و نامهای مقدس و جریانهای الهی از نشانههای شاخص رفتاری اوست.
از آنجا که تسخیر روحی توسط روحی پلید میتواند موجب انواع بیماریها شود، تمرکز برخی از روشهای درمانی نامتعارف بر بیرون راندن این نوع ارواح از بدن میزبان است.
میان دو سطح تسخیر روحی تسلط برافکار و لمس میان روح که به استحواذ روحی و مس روحی معروف است، تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوتها از بُعد انرژیایی بهاین شکل است که روح میهمان (تسخیرکننده) با کمک امواج روانی ـ ذهنیاش، برروی هاله و ذهن میزبان اثر میگذارد و ممکن است باعث گردد که میزبان تصویری را ببیند که او میخواهد و صدایی را بشنود که او خواسته است، در این حالت گویی روح میهمان در کنار میزبان ایستاده و همچون عملی که در هیپنوتیزم انجام میشود، افکار و خواستههای خود را به ذهن او القا میکند. این نوع تسخیر کامل نیست.
در مس روحی، هالههای دو روح درهم تداخل میکنند. در تداخل نه فقط ذهن بلکه تمام جسم و روان میزبان را تحت اختیار قرار میگیرد. تداخل میتواند موقت یا دائم، زاویهای و یا کلی باشد.
در تداخل موقت، روح برای مدت کوتاهی، حتی چند دقیقه تسخیر میشود. در زاویهای ممکن است یک دست یا تنها گلوی میزبان تسخیر شده باشد. نمونه تسخیر زاویهای مدیومهای نویسا (مدیومهایی که قلم بدست میگیرند و روح با حرکت دادن دست آنها، مینویسد) و مدیومهای صوت مباشر (مدیومهایی که اغلب در حالت بیهوشی، ارواح از طریق گلو و تارهای صوتی، آنها صحبت میکند) هستند. در میان مدیومهای نویسا، مدیوم قدرتی برای حرکت دادن یا توقف دستش حتی با کمک چند نفر هم ندارد.
در بالاترین سطح تسخیر روحی، روح میزبان از کالبد خارج میشود و روح مسلط بهدرون کالبد جسمانی او داخل میشود، این تسخیر کامل است. هیچ نوع سرپیچی از طرف میزبان وجود نخواهد داشت. و تماماً فرد دیگری در کالبد میزبان ظهور خواهد یافت. زمان تسخیر به توافق دو روح انجام میگیرد و تا زمانی است که روح مسلط، خواستههایش را به انجام برساند. برخی میگویند: «گروهی که بیش از دیگران نسبت به تسخیر کالبد آسیب پذیرند، کودکانی هستند موسوم به کودکان نور، اینها کودکانیاند که به علل گوناگون مرگ تقریبی را تجربه کردهاند و طی خروج موقت روح از بدنشان، روحی دیگر کالبد آنها را اشغال کرده است. البته این موضوعی قطعی و همیشگی نیست. زیرا در طی زندگی و مرگ، ارواحی از کالبد و روح انسان محافظت میکنند و این موارد تنها هنگامی اتفاق میافتد که توافقی میان روح کودک و روح مسلط باشد و این توافق در هنگام مرگ تقریبی کودک، عملیمیشود».
تجربیات تسخیر روحی نشان میدهد که بسیاری از نمونهها در میان افراد بزرگسال بوده است و نه کودکان و این نشاندهنده آن است که این امکان وجود دارد هر کس از زن و مرد، و کودک و بزرگسال در معرض چنین تجربهای قرار بگیرد و این پدیده مختص سن و جنسیت خاصی نیست.
:: موضوعات مرتبط:
متافیزیک ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1836
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0